مهدویت -دفاع مقدس
آنچه می آید متن سخنراني حجتالاسلام والمسلمين ماندگاری در همایش نقش باورهای مهدوی در دفاع مقدس است که در آن نقش باورهای مه دوی در هشت سال دفاع مقدس تبیین شده است.
اميد و انگيزه
قطعاً اولين عنصری که در يک دفاع مقدس، مورد نياز است، عنصر « اميد» است. اگر کسانی که در حال دفاع هستند، ندانند که در آن دفاع به نتيجهای ميیرسند يا اميد به موفقيت، پيروزی و پيشرفت نداشته باشند، طبيعتاً انگيزهای برای دفاع ندارند. فرهنگ مهدويت، اصليترين تأمين کننده عنصر اميد در دفاع مقدس بود؛ زيرا خدای متعال در آياتي مانند Nوَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا…1 يا وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[2]وعده پيروزی جبهه حق را داده است و اين، همان اميدِ مورد نياز است.
فرهنگ مهدويت، دفاع مقدس ما را به وعده الهی مبنی بر حکومت صالحان پيوند زد. از اين رو، بهترين تأمين کننده عنصر اميد در ايام جنگ بود.
برنامه و هدف
دومين عنصری که در يک دفاع و مبارزه به شدت نياز است، عنصر «برنامه» است. کسانی که در حال مبارزه هستند، بايد بدانند که برای چه ميیخواهند بجنگند؟ آيا فقط برای فتح خاک است يا اهداف ديگری نيز وجود دارد؟
زيباترين و جامعترين برنامه و هدف را فرهنگ مهدويت، فرا روی دفاع مقدس قرار داد؛ زيرا خدا وعده داده است که «يملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً.»[3] زيباترين هدف، عدلگستری و ظلم ستيزی است. در بين برنامههايی که در انقلابها، نهضتها، حرکتها و دفاعها مطرح بوده و هست، از اين برنامه، قشنگتر و زيباتر وجود ندارد. دفاع مقدس ما با نگاه به مهدويت، فقط به خاک فکر نمی کرد، فقط به ايران فکر نمی کرد، فقط به منطقه خاورميانه فکر نميکرد، بلکه بنا داشت زمينه گسترش عدل در تمام عالم را براي آن يار مهربان، آماده کند و ظلم را از تمام جهان ريشهکن نمايد. اين فکر، با صدور انقلاب به کشورهای ديگر محقق می شود که امام بزرگوارمان وعدهاش را داده بود و به لطف الهی، امروز در جنبش بيداری اسلامی آن را مشاهده ميکنيم.
رهبر و اطاعت از فرامين او
سومين عنصري که در هر دفاعی مطرح ميباشد، «رهبر و فرمانده» است؛ بلکه اين عنصر، يکی از مهم ترين عناصر مؤثر در مبارزه است. چه بسيار گروهها، احزاب، تشکلها و فرقهها که به خاطر عدم وجود رهبر به جان هم افتادند. اما ما در دفاع مقدس، محوريت خود را از فرهنگ مهدويت گرفتيم و آن، «ولايت الهيه» بود.
اعتقاد ما اين است که محور، بايد خدا باشد و هر آنکس که خدا به او ولايت داده است. اگر محور، ولیّ خدا باشد، قطعاً يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ[4] اتفاق می افتد. اما کسانی که محوريتشان، طاغوت است، قطعاً مصداق يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ[5] می شوند. اين ولايت، در عصر غيبت، در «ولايت فقيه» نمود پيدا می کند. اگر در عصر غيبت می خواهيد پيرو شريعت خدا باشيد، بايد پيرو ولی فقيه و فقهای زمانتان باشيد.
اين عنصر از عطيههای فرهنگ مهدويت است؛ چرا که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشريف فرمودند: «عالمان دينی، حجت و نايبان من بر مردم هستند و من حجت خدا بر آنها هستم.»[6]
در دوران دفاع مقدس، حرف امام، حرف آخر بود؛ حتي براي فرماندهان ارشد نظامي سپاه و ارتش. آنها اين را ميدانستند که در جنگ، امام بايد حرف آخر را بزند، و اي کاش، آنجايی که برخی يک مقدار تعلل کردند و به حرف امام گوش نکردند هم به حرف امام گوش داده بودند تا برکاتش را می ديدند.
پايبندي به ارزش ها
عنصر چهارم که در يک دفاع مقدس بايد مورد توجه قرار بگيرد، عنصر «پايبندی به ارزش ها و اخلاقيات» است. ما اعتقاد داريم بالاترين پيروزي اباعبدالله الحسين عليه السلام در اين بود که او و ياران و اهل بيتش، حتي يکي از فضيلتها را در کربلا زير پا نگذاشتند. با وجود اينکه قلم تاريخ نويسي کربلا در دست دشمنان بوده، ولي آنها حتی يک اخلاق يا رفتار زشت را از ياران امام حسين عليه السلام يا بازماندگان ايشان نقل نکردهاند.
کساني که آرزو ميکنند در خدمت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف شمشير بزنند و در مسير رضايت ايشان حرکت کنند، بايد در مدرسه دفاع مقدس تربيت شوند. ما نميگوييم دفاع مقدس ما پايگاه عصمت بود؛ ولي همه عزيزاني که در جبههها حضور داشتند، شاهد بودند که بيشترين فضيلتها، حتي مستحبات، در جبهه رعايت ميشد، بيشترين مواظبتها براي دوري از گناه و معصيت، در جبههها بود. اين اتفاق نمي افتد، مگر اين که نگاه انسان به يک آرمان زيبا مثل مهدويت باشد.
امام حسين عليه السلام فرمود: «همانا من ياراني نيکوکارتر و با وفاتر از ياران خودم سراغ ندارم.»[7] اين، مدال افتخاري بود که ايشان به يارانش داد و ما بارها اشاره کردهايم که انصارالحسين عليه السلام بايد الگوي انصارالمهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف باشند. دفاع مقدس ما تحقق اين مطلب را به دنيا نشان داد که فاصلة زماني 1400 ساله، نميتواند ما را از اين الگوگيري محروم کند و اين، برگرفته از فرهنگ مهدويت است.
آرامش و اطمينان قلبي
يکی ديگر از چيزهايي که در يک دفاع بايد مورد توجه قرار بگيرد، عنصر «آرامش و امنيت» است. قرآن در مورد مؤمن آلفرعون می فرمايد: فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا [8] ؛ «خداوند، او را از نقشههای بد دشمن حفظ کرد.» اين در حالی است که مؤمن آلفرعون را قطعه قطعه کردند؛ پس منظور، حفظ جان او نيست، بلکه حفظ دين و روح اوست.
امنيت و آرامشی که در دفاع مقدس مطرح است، امنيت ديني است، اطمينان روحی است. همان آرامشی است که امام حسين عليه السلام در سختترين لحظة روز عاشورا فرمود: «خدايا! راضی ام به رضای تو، در مقابل دستورات تو تسليم هستم و بر بلاهايت صبر می کنم…»
اين فرهنگ مهدويت است که به ما می گويد امنيت و آرامش، فقط در کشتی اهلبيت عليهم السلام است که: «يأمن من رکبها و يغرق من ترکها»[9]. لذا شهيد هاشمی نژاد، در تحليل واقعة «حَرّه»[10] می گفت: «آنهايي که در سال 61 ، از مدينه به استقبال مرگ سرخ نيامدند، در سال 62 و در واقعة حرّه، مرگ سياه به سراغشان آمد و امنيت دين، مال و ناموسشان به خطر افتاد.» اما کسی که در زير پرچم ولايت باشد: من بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا[11] به سراغش می آيد.
از اين رو، آن نظريه پرداز رژيم صهيونيسم درست فهميده است که گفت: «سه عنصر در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ايرانی ها را پيروز کرد؛ يکی نگاه سرخ به عاشورا، يکی نگاه سبز به انتظار، و ديگری محوريت امامت و ولايت.»
تجلی سه فضيلت قرآنی با رويکرد مهدوی در دفاع مقدس
در قرآن کريم از سه فضيلت نام برده شده است که ما آنها را در دفاع مقدس با الهام از فرهنگ مهدويت به زيباترين نحو ديديم. اول، معرفت: هَلْ يَسْتَوِی الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ.[12] دوم، تقوي: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ.[13] سوم، جهاد: فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا.[14] اما دفاع مقدس به ما نشان داد که اين سه فضيلت مهم، سه معنای خاص و باطنی نيز دارند.
معرفت و معنای باطنی آن
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در غدير خم فرمودند: «الست اولي بکم؟ آيا من بر شما برتری ندارم؟» مردم، به ظاهر بلی گفتند؛ ولی در عمل کوتاهی کردند. اما در دفاع مقدس، بچههای ما ثابت کردند که باور دارند: « النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ؛[15] پيامبر نسبت به مؤمنان، از خودشان، صاحب اختيار تر است».
اي کاش امروزه همه مردم، از شهداي جنگ تحميلي ما ياد بگيرند که وليّ خدا از همه بهتر، زيباتر، دقيقتر و عميقتر ميفهمد، حتي از کساني که سن و سابقة آنها به ظاهر بيشتر باشد. اين نکته را «علی بن جعفر» با آن ريشهاي سفيدش فهميد؛ لذا با آن کهولت سن در مقابل امام جوادِ نُه ساله بلند می شد و تعظيم می کرد و در پاسخ کسانی که به کار او خرده گرفتند، می گفت: «خداوند اين محاسن سفيد را لايق امامت ندانست، ولی اين فرزند نُه ساله را لايق امامت دانست. جانم به قربانش.»[16]
ای کاش خيلی ها اين اولويت را ميفهميدند و فتنة 88 را به بار نمی آوردند. اين اولويت را بچههای رزمنده فهيده بودنده که وقتی می گفتند اين حرف را امام زده است، ديگر بحثها تمام بود؛ چرا که فهميده بودند امام رحمه الله نائب ولیّ خداست.
تقوی و معنای باطنی آن
تقوی به معنای پيشانی پينه بسته نيست، که خوارج هم پيشاني پينه بسته داشتند. تقوي، طول دادن رکوع و سجود هم نيست. اگرچه اينها هم لازم است، اما تقوای واقعی، تسليم بودن در برابر ولايت است، فهم اولويت ولیّ در مقام عقيده، و تسليم بودن در برابر او در مقام عمل.
خداوند متعال ميفرمايد: «به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند؛ و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملا تسليم باشند.»[17]
تسليم در برابر ولايت، يعني تسليمی که اباالفضل عليه السلام از خود نشان داد، تسليمی که خيلي از بسيجی ها و فرماندهها در جنگ از خودشان نشان دادند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف اين تقوی را از ما ميخواهد؛ و الا تقوايی که فقط نماز و روزة خالی باشد، گاهی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف دردسر هم درست کرده است.
جهاد و معنای باطنی آن
بالاترين جهاد، فدا شدن برای ولايت است، در هر نوع جهادی، چه جهاد جانی، چه مالی و چه غير آنها. مادر سه شهيد به حضرت امام رحمه الله عرض کرد: «آقا جان! بچههايم را با دست های خودم در قبر گذاشتم.» امام رحمه الله به گريه افتادند. آن مادر عرض کرد: «آقا جان! من بچههايم را دادم تا نايب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف گريه نکند.»
يک بار ولیّ خدا گريه کرد، براي همه عالم بس است. يک بار سرش را در چاه کرد و قصه غصهاش را گفت، برای همه عالم بس است. بچهها اين را در جبههها فهميده بودند. پس بهترين جهاد اين است که جان، مال، علم، بيان و آبروی خودم را خرج ولیّ زمانم کنم.
سخن آخر
در انتها بايد گفت که دفاع مقدس به ما ياد داد اگر دفاع شما، عبادت شما، زندگی شما، ولايت محور باشد به درد امام زمانتان می خوريد؛ ولی اگر کسی ولايت محور نباشد حتی اگر تمام عمر را هم نماز بخواند و روزه بگيرد و صدقه بدهد، به درد امام زمانش نخواهد خورد.
خدايا به آبروی امام زمان، به آبروي شهدايي که ما را بيش از پيش با فرهنگ مهدويت آشنا کردند، ما را هم مثل آنها، لايق ياری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف قرار بده
——————————————————————————–
[1]. سوره قصص/5. «ما ميخواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم».
[2]. سوره انبياء/105. «در زبور بعد از تورات نوشتيم، بندگان شايستهام وارث(حکومت) زمين خواهند شد».
[3].
[4]. سوره بقره/257. «خداوند آنها را از ظلمتها به سوي نور بيرون ميبرد».
[5]. همان. «خداوند کساني را که اولياي آنها طاغوت است، از نور به سوي ظلمتها ميبرد».
[6].
[7]. «انّی لا اعلم اصحاباً اَبَر و اوفی من اصحابی».
[8]. سوره غافر/45.
[9].
[10]. يکي از جنايات بزرگ يزيد که يک سال بعد از حادثه عاشورا اتفاق افتاد و منجر به قتل عام مردم مدينه شد.
[11]. سوره نور/55. «خداوند ترسشان را به آرامش و امنيت تبديل ميکند».
[12]. سوره زمر/8. «آيا کساني که ميدانند با کساني که نميدانند يکسانند؟»
[13]. سوره حجرات/13. «گراميترين شما نزد خداوند با تقوا ترين شماست».
[14]. سوره نساء/ 95. «خداوند مجاهدان را بر غير مجاهدان پاداش عظمی داده است»
[15]. سوره آحزاب/6.
[16].
[17] . سوره نساء/65. Nفَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا
منبع:مرکز مجازی مهدویت

غدیر خم نام ناحیهای میان مکه و مدینه است که پیامبر اسلام در حجهالوداع، علی را «ولی» پس از خود اعلام کرد. ۱۸ ذیالحجه، سالروز این واقعه میان شیعیانبه عید غدیر خم شهرت دارد. محمد، پیامبر اسلام در بازگشت از آخرین حج خود همه مسلمانانی که در حج شرکت داشتند را در غدیر خم جمع کرد و شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابیطالب را بهعنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب الله معرفی کرد. عبارت معروف «هر آنکس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست» قسمتی از خطابه بلند غدیر میباشد. گرچه در تفسیر حدیث غدیر خم در بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. اهل سنت تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی و دوستی با او رامیدانند و اظهار خواسته اش که علی به عنوان پسر عمو و فرزند خوانده اش جانشین او در مسئولیتهای خانوادگی اش پس از مرگ شود. این واقعه و حدیث غدیر در کتاب های شیعه و بسیاری کتاب های اهل سنت نقل شده است. اولین منبع تاریخی که به این کتاب اشاره می کند یعقوبی مورخ شیعه در نیمه دوم قرن سوم هجری است و اولین آثار ادبی قابل تاریخ گذاری، مجموعه اشعاری از نویسندگان شیعه در قرن دوم هجری است. از حدود قرن دوم هجری واقعه غدیر خم بعنوان دلیل نویسندگان شیعه برای اثبات برحقی علی بر جانشینی محمد آمده است. عید گرفتن غدیر غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى» ، بلکه به عنوان یک«عید اسلامى» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصىرا مىطلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آنرا بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روزعظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین(علیهم السلام)احیاگردد. همه این ویژگیها براى این روز بزرگ، موقعیتى والا و ارزشمندپدید آورد، آنچنان که رسول خدا(ص)و ائمه هدى و مومنانى که پیروآنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از«عیدگرفتن» این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به ایننکته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتى که مىفرماید: «روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزى است که خداىمتعال مرا فرمان داد تا برادرم علىبن ابىطالب را به عنوانپرچمى هدایتگر براى امتم تعیین کنم که پس از من به وسیله اوراهنمایى شوند، و آن، روزى است که خداوند در آن روز، دین راکامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام رابه عنوان دین، برایشان پسندید.» کلام دیگر پیامبر(ص)که فرموده بود: «به من تهنیتبگویید، بهمن تهنیتبگویید.» نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر درکلام حضرت رسول است. خود امیرالمومنین(ع)در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفتو در سالى که روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه عید فرمود: «خداوند متعال براى شما مومنان، امروز دو عید بزرگ وشکوهمند را مقارن قرار داده است که کمال هرکدام به دیگرى است،تا نیکى واحسان خویش را در باره شما کامل سازد و شما را به راهرشد برساند و شما را دنبالهرو کسانى قرار دهد که بانور هدایتشروشنایى گرفتهاند و شما را به راه نیکوى خویش ببرد و به نحوکامل از شما پذیرایى کند. پس جمعه را محل گردهمایى شما قرارداده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاک سازد و آلودگیهاىجمعه تا جمعه را بشوید، نیز براى یادآورى مومنان و بیان خشیتتقوا پیشگان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداشهاىمطیعان در روزهاى دیگر قرار داده و کمال این عید، فرمانبردارىاز امرالهى و پرهیز از نهى او و گردن نهادن به طاعت اوست. پستوحید خدا، جز با اعتراف به نبوت پیامبر(ص)پذیرفته نیست و دین،جز با قبول ولایتبه امر الهى قبول نمىشود و اسباب طاعتخدا جزبا چنگ زدن به دستگیرههاى خدا و اهل ولایت، سامان نمى پذیرد. خداوند در روز غدیر، برپیامبرش چیزى نازل کرد که بیانگرارادهاش در باره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد کهپیام را ابلاغ کند و از بیماردلان و منافقان هراس نداشته باشد وحفاظت او را عهده دار باشد… . (تا آنجا که فرمود:) رحمت خدا برشما باد ! پس از پایان اینتجمع، به خانهها برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهیدو به برادران خود نیکى کنید و خداوند را بر نعمتى که ارزانىتانکرده، سپاس گویید. باهم باشید، تا خداوند هم متحدتان سازد، بهیکدیگر نیکى کنید، تا خداوند هم الفتشما را پایدار کند، ازنعمت الهى به یکدیگر هدیه دهید، آن گونه که خداوند برشما منتنهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته وآینده قرار داده است. نیکى دراین روز، ثروت را مىافزاید و عمررا طولانى مىکند. ابراز عاطفه و محبتبه هم در این روز، موجبرحمت و لطف خدا مىشود. تا مىتوانید، در این روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقاتها ابرازشادمانى و سرور کنید… »