اسلام

  • خانه 
  •  
  • تماس  
  • ورود 

غدیر

29 شهریور 1395 توسط موسوي

چرا شیعه غدیر را عید ولایت می نامد؟

غدیر خم نام ناحیه‌ای میان مکه و مدینه است که پیامبر اسلام در حجهالوداع، علی را «ولی» پس از خود اعلام کرد. ۱۸ ذی‌الحجه، سال‌روز این واقعه میان شیعیانبه عید غدیر خم شهرت دارد. محمد، پیامبر اسلام در بازگشت از آخرین حج خود همه مسلمانانی که در حج شرکت داشتند را در غدیر خم جمع کرد و شیعیان معتقدند که او در آنجا علی بن ابی‌طالب را به‌عنوان وصی و برادر و جانشین خود از جانب الله معرفی کرد. عبارت معروف «هر آن‌کس که من مولای او هستم، پس علی مولای اوست» قسمتی از خطابه بلند غدیر می‌باشد. گرچه در تفسیر حدیث غدیر خم در بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. اهل سنت تنها اظهار نزدیکی پیامبر به علی و دوستی با او رامی‌دانند و اظهار خواسته اش که علی به عنوان پسر عمو و فرزند خوانده اش جانشین او در مسئولیت‌های خانوادگی اش پس از مرگ شود. این واقعه و حدیث غدیر در کتاب های شیعه و بسیاری کتاب های اهل سنت نقل شده است. اولین منبع تاریخی که به این کتاب اشاره می کند یعقوبی مورخ شیعه در نیمه دوم قرن سوم هجری است و اولین آثار ادبی قابل تاریخ گذاری، مجموعه اشعاری از نویسندگان شیعه در قرن دوم هجری است. از حدود قرن دوم هجری واقعه غدیر خم بعنوان دلیل نویسندگان شیعه برای اثبات برحقی علی بر جانشینی محمد آمده است. عید گرفتن غدیر غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى‏» ، بلکه به عنوان یک‏«عید اسلامى‏» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى‏را مى‏طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن‏را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روزعظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین(علیهم السلام)احیاگردد. همه این ویژگیها براى این روز بزرگ، موقعیتى والا و ارزشمندپدید آورد، آنچنان که رسول خدا(ص)و ائمه هدى و مومنانى که پیروآنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از«عیدگرفتن‏» این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به این‏نکته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتى که ‏مى‏فرماید: «روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزى است که خداى‏متعال مرا فرمان داد تا برادرم على‏بن ابى‏طالب را به عنوان‏پرچمى هدایتگر براى امتم تعیین کنم که پس از من به وسیله اوراهنمایى شوند، و آن، روزى است که خداوند در آن روز، دین راکامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام رابه عنوان دین، برایشان پسندید.» کلام دیگر پیامبر(ص)که فرموده بود: «به من تهنیت‏بگویید، به‏من تهنیت‏بگویید.» نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر درکلام حضرت رسول است. خود امیرالمومنین(ع)در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفت‏و در سالى که روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه‏ عید فرمود: «خداوند متعال براى شما مومنان، امروز دو عید بزرگ وشکوهمند را مقارن قرار داده است که کمال هرکدام به دیگرى است،تا نیکى واحسان خویش را در باره شما کامل سازد و شما را به راه‏رشد برساند و شما را دنباله‏رو کسانى قرار دهد که بانور هدایتش‏روشنایى گرفته‏اند و شما را به راه نیکوى خویش ببرد و به نحوکامل از شما پذیرایى کند. پس جمعه را محل گردهمایى شما قرارداده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاک سازد و آلودگیهاى‏جمعه تا جمعه را بشوید، نیز براى یادآورى مومنان و بیان خشیت‏تقوا پیشگان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداشهاى‏مطیعان در روزهاى دیگر قرار داده و کمال این عید، فرمانبردارى‏از امرالهى و پرهیز از نهى او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس‏توحید خدا، جز با اعتراف به نبوت پیامبر(ص)پذیرفته نیست و دین،جز با قبول ولایت‏به امر الهى قبول نمى‏شود و اسباب طاعت‏خدا جزبا چنگ زدن به دستگیره‏هاى خدا و اهل‏ ولایت، سامان نمى‏ پذیرد. خداوند در روز غدیر، برپیامبرش چیزى نازل کرد که بیانگراراده‏اش در باره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد که‏پیام را ابلاغ کند و از بیماردلان و منافقان هراس نداشته باشد وحفاظت او را عهده دار باشد… . (تا آنجا که فرمود:) رحمت‏ خدا برشما باد ! پس از پایان این‏تجمع، به خانه‏ها برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهیدو به برادران خود نیکى کنید و خداوند را بر نعمتى که ارزانى‏تان‏کرده، سپاس گویید. باهم باشید، تا خداوند هم متحدتان سازد، به‏یکدیگر نیکى کنید، تا خداوند هم الفت‏شما را پایدار کند، ازنعمت الهى به یکدیگر هدیه دهید، آن گونه که خداوند برشما منت‏نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته وآینده قرار داده است. نیکى دراین روز، ثروت را مى‏افزاید و عمررا طولانى مى‏کند. ابراز عاطفه و محبت‏به هم در این روز، موجب‏رحمت و لطف خدا مى‏شود. تا مى‏توانید، در این روز از وجودتان خرج‏ خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقاتها ابرازشادمانى و سرور کنید… »

منبع: http://www.asemooni.com/religion/islam/eid-al-ghadeer

عزاداری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سوگ حمزه سید الشهدا

02 مرداد 1395 توسط موسوي


آیا عزادارى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سوگ شهداى احد و حمزه سیدالشهدا حقیقت دارد؟

جنگ احد یکى از جنگهاى بسیار مهم عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که پس از پیروزى اولیه در نهایت به شکست نسبى مسلمین انجامید و در آن حدود ۷۰ کشته از سپاه اسلام بر جاى ماند و بر وجود نازنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آسیب وارد شد. یکى از شهداى بزرگ این جنگ، حمزه عموى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سردار رشید، شجاع و جان برکف اسلام بود که پشتوانه نیرومندى براى آن حضرت به شمار مى‌رفت. آن جناب پس از شهادت، به دست هند به فجیع‌ترین وضع مثله شد.

شهادت مجاهدان فداکار به ویژه شهادت دردناک حضرت حمزه براى مسلمانان و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار گران بود به طورى که زمانى که رسول گرامى اسلام پس از بازگشت به مدینه از کنار خانه انصار مى‌گذشتند، صداى نوحه و گریه زنان انصار را که بر شهداى خود مى‌گریستند شنیدند، چشمان مبارکشان پر از اشک شد، آنگاه فرمودند:… ولى عمویم حمزه گریه کننده ندارد؛ «فسمع بکاء النوائح على قتلاهم‌ فذرفت عینا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) ثم قال: لکن حمزة لابواکى له» (۱).

ابن مسعود مى‌گوید: «ما رأینا رسول اللّه (ص) باکیاً أشد من بکائه على حمزة وضعه فى القبلة ثم وقف على جنازته و انتحب نشق یقول: یا عم رسول اللّه! و اسداللّه! و اسد رسول اللّه! یا حمزة! یا فاعل الخیرات، یا حمزة! یا کاشف الکربات، یا ذاب، یا مانع عن وجه رسول اللّه»؛ (۲) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شهادت حمزه به شدت گریست به گونه‌اى که مانند آن را از آن حضرت ندیده بودیم. جنازه او را در قبله نهاد، آنگاه ایستاد و با صداى بلند گریه سر داد تا این که بیهوش شد و پس از آن مى‌فرمود: اى عموى رسول خدا! اى شیر خدا و شیر رسول خدا! اى حمزه! اى بجا آورنده کارهاى خوب! اى‌حمزه! اى برطرف کننده سختیها از پیامبر، اى کسى که دشمن را از برابر رسول خدا دور کردى و وجود او را نگهدارى نمودى.

واقدى که از تاریخ نگاران صدر اسلام است مى‌نویسد: «پس از حادثه احد، صفیه خواهر حمزة، خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. گروهى از انصار بین او و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فاصله انداختند. آن حضرت فرمود، اجازه دهید بیاید. آنگاه در نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشست و هرگاه گریه مى‌کرد آن حضرت نیز گریه مى‌کردند، هرگاه با صداى بلند گریه مى‌کرد آن حضرت نیز با صداى بلند مى‌گریستند و هرگاه حضرت فاطمه گریه مى‌کرد آن حضرت نیز گریه مى‌کردند». (۳)

تاریخ نگار معروف محمد بن جریر طبرى از شیوخ بنى سلمه روایت مى‌کند: «انه مرّ رسول اللّه (ص) بدار من دورالانصار من بنى عبدالأشهل و بنى ظفر فسمع البکاء و النوائح على قتلاهم فذرفت عینا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) فبکى ثم قال: لکن حمزة لابواکى له. فلما رجع‌ سعد بن معاذ و أسید بن خضیر الى دار بنى عبداالاشهل أمر نساء هم أن ینخر منّ ثم یذهبن فیبکین على عم رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ (۴) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کنار خانه دو گروه از انصار به نام بنى عبدالاشهل و بنى ظفر گذشتند که بر شهیدان احد گریه و عزادارى مى‌کردند. چشمان مبارکش پر از اشک شد و آنگاه فرمود: حمزه گریه کننده کافى ندارد. سعد بن معاذ و اسید بن خضیر که از یاران آن حضرت بودند در هنگام بازگشت به خانه‌اى از بنى عبدالاشهل دستور دادند زنان جلسه گریه و عزادارى را رها ساخته و به خانه حمزه بروند و براى عموى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریه و عزادارى کنند.

ابن عبدالبر مى ‌گوید: «سخن پیامبر لکن حمزه لابواکى له - به گونه‌اى تأثیر گذاشت که از آن پس هیچ خانمى بر مرده خود گریه نمى‌کرد جز آنکه در آغاز براى حمزه و آنگاه بر عزیز خود گریه مى‌کرد». (۵)

ابن هشام - از سیره نویسان مشهور مى ‌نویسد: «پس از حادثه احد، شعراى فراوانى براى شهیدان بویژه سالار شهیدان حمزه، مرثیه سرودند»؛

۱. حسّان بن ثابت که از شعراى مشهور عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، مى ‌گوید:

أظلمت الأرض لفقدانه‌و اسّود نورالقمر الناصل‌صلى علیه اللّه فى جنةعالیة مکرمة الداخلکّنا نرى حمزة حرزاً لنافى کّل أمرنا بنا نازل‌(۶)

از فقدان حمزه زمین تاریک شد و نور ماه در حالى که بیرون از ابر بود سیاه شد. خداوند متعال او را بهشتى عالى و بزرگ جاى داد و بر او درود فرستاد. حمزه کسى بود که در سختى و بلا پناهگاه ما بود.

۲. کعب بن مالک در حالى که گریه مى‌کرد، چنین گفت: صفیة قومى و لا تعجزىو ابکى الناس على حمزةو لا تسأمى أن تطیلى البکاءعلى أسد اللّه فى الهزّة(۷)

صفیه! - خواهر حمزه به پاخیز و هرگز عاجز نشو و مردم را بر مصیبت حمزه بگریان و هرگز ملول و خسته مباش از طولانى شدن گریه بر شیر خدا.

۳. عبد اللّه بن رواحه نیز در حالى که بر حمزه گریه مى‌کرد چنین سرود:

بکت عینى و حّق لها بکاءهاو ما یغنى البکاء و لا العویل‌ (۸)

۴. از ضرار بن خطاب نیز چنین نقل شده که مى‌ گفت: قتلى کرام بنوا النجّار و سطهمو مصعب من قنانا حوله قصدحمزة القرم مصروع تطیف بهثکلى و قد حّز منه الأنف و الکبدتبکى علیهم نساء لا بعول لهامن کل سالبة اثوابها قدد (۹)

کشتگان گرامى و ارجمندى که در میان آنان بنى نجار قرار دارند و بالاتر از همه آنها جگرش را بریده‌اند و زنان عزیز از دست داده گرد پیکرش مى‌چرخند. زنان شوى مرده که لباس سیاه پوشیده و جامه‌هاى خویش را چاک داده‌اند، برکشته‌ها زارى مى‌کنند.

۵. صفیه خواهر حمزه مى گوید: فو اللّه لا أنساک ما هبّت الصبابکاء و حزناً محضرى و مسیرى‌على أسداللّه الذّى کان مدرهایذود عن الاسلام کل کفور(۱۰)

سوگند به خدا تا زمانى که بادهاى شرقى بوزد تو را فراموش نخواهم کرد. در سفر و حضر بر شیر خدا که همواره شر هر کافرى را از اسلام دفع مى‌کرد، گریه خواهم کرد.

برخى دیگر از صحابه و بزرگان صدر اسلام در این زمینه اشعار فراوانى سروده ‌اند. (۱۱)

از این رخداد به خوبى مسأله عزادارى و گریه، و چگونگى آن در صدر اسلام نمایان است و نشان مى‌دهد هیچ گونه منعى در مورد آن از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت نگرفته و بلکه آن حضرت بر گریه و عزادارى براى عمویشان حمزه تشویق مى‌نموده‌اند. آیا اگر براى اقامه عزاداریها هیچ دلیلى جز سنت و روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب درباره سیدنا حمزه نبود ما را کفایت نمى‌کرد؟

پی نوشت ها:

(۱) - سیرة الحلبیه، حلبى، ج‌۲، ص‌۲۶۰ «حوادث جنگ احد، شهادت حضرت حمزه»؛ مسند، بهامشة منتخب‌

(۲) - سیرة الحلبیة، حلبى، ج‌۲، ص‌۶۰ «حوادث جنگ احد».کنز

(۳) - مغازى، واقدى، ج‌۱، ص‌۳۱۷-۳۱۵؛ استیعاب، ابن البّر و اسدالغابه، ابن اثیر «شرح زندگانى حمزه».

(۴) - تاریخ طبرى، طبرى، ج‌۲، ص‌۲۷، حوادث سنه سوم هجرى، غزوه احد.

(۵) - الاستیعاب، عبد اللّه محمد بن عبدالبر قرطبى، ج‌۱، ص‌۴۲۶ و مسند، احمد، ج‌۲، ص‌۴۰ با این مضمون‌

(۶) - سیرة النبویة، ابن هشام، ج‌۳، ص‌۱۵۹. «قال‌

(۷) - همان، ص‌۱۶۶.

(۸) - همان، ص‌۱۷۱.

(۹) - همان، ص‌۱۷۳.

(۱۰) - همان، ص‌۱۶۷.

(۱۱) - براى آگاهى بیشتر ر. ک: به سیره ابن هشام و حلبى.

علت اینکه حمزه عموی پیامبر را سید الشهدا می نامند چیست؟

02 مرداد 1395 توسط موسوي

چرا به حضرت حمزه لقب سيدالشهدا داده ‌اند؟

در تاريخ اسلام دو شخصيت بزرگ با لقب سيد‌الشهداء شناخته مي‌شوند: حمزة‌ بن‌ عبدالمطلب وحسين‌بن‌علي. روشن است كه اين لقب به معناي برتري و فضيلت يك شهيد بر ساير شهيدان است. چنانكه در برخي روايات دركنار سيد‌الشهداء، افضل‌الشهداء نيز درباره امام حسین (ع) آمده است. [۱] نخستين بار اين لقب از سوي رسول‌ خدا (ص) به حمزة‌ بن‌ عبدالمطلب، عموي پيامبر كه در جنگ اُحد به شهادت رسيد، عطا شد و از آن پس از حمزه با لقب سيد‌الشهداء ياد مي‌شد. [۲]

حضرت حمزه به سبب ايمان بالا و سابقه درخشان، در حمايت از اسلام، ياري و دفاع از شخص رسول‌خدا (ص) همواره مورد توجه و علاقه ايشان بود. ايثار و فداكاري‌هاي حمزه و همچنين شجاعت فوق‌العاده او در تاريخ اسلام مشهور است. همچنان كه در جنگ اُحد نيز صحنه‌هايي از اين ايمان و ايثار و شجاعت و دلاوري را به نمايش گذاشت. دركنار اين فضايل، چگونگي شهادت او و اوج غربت و مظلوميت او نيز در ميان شهيدان اُحد و قبل و بعد از آن كم نظير بوده است. [۳] گويا با توجه به موارد فوق، حمزه، ملقب به سيد‌الشهداء گرديد و بر ساير شهيدان والامقام اسلام برتري يافت. امامان شيعه نيز بر تكرار لقب سيد‌الشهداء براي حمزة‌بن‌عبدالمطلب تأكيد مي‌ورزيدند و همواره يكي از افتخارات و ارزش‌هاي والاي معنوي خاندان رسول‌خداˆ را، انتساب‌شان به حمزه سيدالشهداء ذكر مي‌كردند. [۴]

لقب سيد‌الشهداء براي اباعبدالله الحسين (ع) نيز داراي چنين زمينة فكري، معنوي و سياسي است. يعني هم شخصيت امام حسين(ع) در ميان شهيدان عالم، بي‌نظير و بي‌همتا است و هم نحوه شهادت و غربت و مظلوميت او، و هم تابندگي و اثربخشي خون او بي‌مانند است. از اين رو حقيقتا امام حسين (ع)، سيد وسرور و مولاي همه شهيدان عالم است و خون او بر همه خون‌ها فضيلت و برتري دارد. اما سؤال اين است كه نخستين بار لقب سيد‌الشهداء كي و از سوي چه كسي به امام حسين (ع) داده شد؟

طبق پاره‌اي ازروايات، لقب سيد‌الشهداء براي امام حسين (ع) نخستين بار از سوي جبرئيل به كار برده شد. پيامبر (ص) بارها خبر شهادت امام حسين (ع) را كه از فرشتگان مقرب الهي دريافت كرده بود، براي مردم به ويژه خواص و ياران نزديك و برخي خويشان بيان كرده بود. [۵]

ضمن يكي از اين روايات، پيامبر (ص) از طرف خداوند حسين‌بن‌علي (ع) را سيدالشهداء معرفي كرد و فرمود: انه سيدُ‌الشُّهداء مِن الاوَّلينَ و الاخِرينَ فِي الدُّنيا وَ الاخرةِ، وَ سيِّد شَبابِ اهلِ الجَنَّةِ مِنَ الخَلْقِ اَجمَعِينَ [۶]؛ «او (حسين) سرور شهيدان از نخستين تا آخرين آنها در دنيا و آخرت است و سرور جوانان همه اهل بهشت است.»

طبق روايت مشهور ديگري كه بيشتر منابع آن را نقل كرده‌اند، رسول‌خدا (ص) كه به نقل از جبرئيل، از شهادت فرزندش خبر مي‌داد، درضمن دعايي، درخواست مقام سيدالشهدايي براي حسين كرد و از خدا خواست كه حسين را از سادات و سرور شهيدان قرار دهد. تعبير «سادات الشهداء» در اين روايت بيانگر همين معنا (سيدالشهداء) است. [۷]

بنابراين لقب سيدالشهداء براي نخستين بار از سوي رسول‌خدا (ص) به سبط بزرگوارشان عطا شد و پس از آن ساير امامان بر تكرار آن تأكيد كردند. در روايتي، امام علي‌بن‌الحسين (ع) در بيان فضيلت و قداست سرزمين كربلا بر ساير زمين‌ها به اين نكته اشاره مي‌كند كه فضيلت كربلا به اين است كه پيكر پاك سيدالشهداء(ع) را در آغوش گرفته است: قال علي‌بن‌الحسين (ع) : اِتَخَذَاللهُ اَرضَ كَربلا حَرَماً آمِناً مُبارَكا …الَّتي تَضَمَّنَتْ سيدَ‌الشُّهداء و سيدَ شبابِ أهلِ الجَنَّة [۸]: «خداوند زمين كربلا را حرم امن و پر بركت قرار داده …كه سيد‌الشهداء(ع) و سرور جوانان اهل بهشت را در خود جاي داده است.» افزون براين، بر اساس روايات متعدد، امام صادق(ع)، امام حسين(ع) را سيدالشهداء خوانده است. [۹]

حتي پيش از آن نيز ميثم تمّار در سخناني كه با جَبَلة مَكيَّه داشت، اين تعبير را در باره آن حضرت به كار برده است [۱۰] كه نشان مي‌دهد علاوه بر اين كه افراد نزديك به اهل‌بيت از شهادت امام خبر داشته‌اند، با لقب سيد‌الشهداء براي آن حضرت نيز آشنا بوده‌اند. پس از آن در روايات فراواني كه ازامام صادق عليه السلام نقل شده بر اين لقب شريف تاكيد زيادي شده است ودر حقيقت اين لقب براي امام حسين (ع) از اين دوره رواج فراوان يافته است.

طبق روايتي امام صادق عليه السلام به ام‌سعيد اَحمَسِيَّه كه مركبي كرايه كرده بود تا در مدينه بر سر قبور شهدا برود، فرمود: چرا به زيارت سيدالشهداء نمي‌روي؟. پرسيد: سرور شهيدان (سيدالشهداء) كيست؟ فرمود: حسين‌ بن‌ علي است …[۱۱]

بنابراين لقب سيدالشهداء نخستين بار از سوي رسول‌ خدا (ص) به حضرت حمزة‌ بن‌ عبدالمطلب پس از شهادتش در جنگ اُحد داده شد، و بعد از آن بر اساس روايات متعدد، اين لقب از سوي رسول‌ خدا (ص) به حسين‌ بن‌ علي عليه السلام قبل از شهادتش و هنگام خبر دادن از شهادت وي، عطا شد و عمدتا پس از شهادت مظلومانه آن حضرت دركربلا از سوي امامان شيعه مورد تأكيد قرار گرفت و در برخي دعاها و زيارت‌نامه‌ها تكرار شد تا آنجا كه از مشهورترين القاب آن حضرت، لقب سيدالشهداء مي‌باشد.

پی نوشتها:

[۱] . شيخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۱۲۲.

[۲] . الإصابة، ج۲، ص۱۰۶. متقي هندي، ‌ كنزل‌العمال، ج۱۱، ص۶۷۵؛ سيوطي، الدر المنثور، ج۲، ص۹۷.

[۳] . ابن‌هشام، السيرة النبوية، ج ۳، ص۷۴-۷۶.

[۴] .شيخ صدوق، الامالي، مجلس ۳۰، ص۲۲۲؛ طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج۵، ص۴۲۴؛ شيخ مفيد، الإرشاد، ج۱، ص۳۸.

[۵] . ابن قولويه، كامل‌الزيارات، باب ۲۱، ص ۱۴۲ و ۱۴۸.

[۶] . ابن‌قولويه، كامل‌الزيارات، ص۱۴۸؛ مجلسي، بِحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۲۳۸.

[۷] . ابن‌اعثم، كتاب الفتوح، ج۴، ص۳۲۵؛ ابن‌نما، مثير الاحزان، ص۱۹؛ همو، ذوب النضار، ص۲۱.

[۸] . حر عاملي، وسائل‌الشيعة، ج۱۰، ص۴۰۳.

[۹] . ابن قولويه قمي، كامل‌الزيارات، باب ۲۸، ص ۱۸۴ و باب۳۷، ص ۲۱۶ـ ۲۲۰.

[۱۰]. شيخ صدوق، الامالي، مجلس بيست و هفتم، ص ۱۹۰.

[۱۱] . ابن قولويه قمي، ‌ كامل‌الزيارات، ‌ ص ۲۱۷؛ شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۱۲۲.

مختصری از زندگانی حضرت خدیجه سلام الله علیها

27 خرداد 1395 توسط موسوي

زندگی نامه مختصر خديجه(س)






پدر او: خو يلد بن عبد الغري بن قُصَي بن كلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پيش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا…، زينب، ام كلثوم، فاطمه و رقيه مي باشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
پيغمبر(ص) او را در حجون دفن كرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) ناميده شده است و خديجه به هنگام وفات 65 سال داشت.

***

حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از چهار زن کامل دنیا، اولین و بهترین همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم و مادر فاطمه زهرا و طاهر* است.
کنیه او «ام هند» است و قبل از رسول خدا دو شوهر به نام‌های «عتیق بن عائذ» و «عمرو الکندی» داشت و از آنها فرزندانی به دنیا آورده بود.
جریان خواستگاری و ازدواج رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم با خدیجه خواندنی و مفصّل است. خدیجه به رسول خدا گفت:«من برای شما زنی را در نظر گرفته‌ام.»
رسول خدا فرمود:«او کیست؟»
خدیجه عرض کرد:« او کنیز شما خدیجه است.»
خدیجه که یکی از ثروتمندان عرب به شمار می آمد و نوشته اند هشتاد هزار شتر و پول های فراوانی در دست افراد مختلف برای تجارت داشت، وقتی می خواست با رسول خدا ازدواج کند، گفت:«به خدا قسم ای محمـد، اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو می‌گذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟! من با تمام اموال و کنیزانم در اختیار توام.»
خدیجه بعد از ازدواج با رسول خدا به عمویش، ورقه، فرمود:« این اموال مرا بگیر و نزد محمـد ببر و به او بگو من تمام اموال و بردگان و آنچه را در اختیار من است به او هدیه می‌کنم.»
ورقه این خبر را در بین زمزم و مقام ابراهیم با صدای بلند به گوش همه مردم رسانید و آنها را شاهد گرفت.
در جریان کناره گیری رسول خدا از خدیجه قبل از ایجاد نطفه فاطمه علیهاالسلام، پیامبرعمار یاسر را نزد خدیجه فرستاد و فرمود به او بگو:«ای خدیجه گمان مبر که کناره گیری من از توست. نه، خداوند به من چنین امر فرموده است. گمانی جز خیر مبر و بدان، خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش به تو مباهات و فخر می‌کند.»
خدیجه علیه اسلام در هنگام زایمان فاطمه علیهاسلام تنها بود و زن های مکه و قریش از او کناره گرفته بودند. خدیجه را غم و اندوه فرا گرفته بود که ناگهان چهار زن بلندقامت شبیه زن‌های بنی هاشم وارد اتاقش شدند.
خدیجه ترسید. آنها عرضه داشتند:« محزون مباش ای خدیجه. ما فرستادگان پروردگار توایم. ما خواهران توایم: ساره و آسیه و مریم و صفرا. آمده ایم تا تو را کمک کنیم ».

***

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خدیجه علیهاسلام وفات کرد، فاطمه علیهاسلام به رسول خدا پناه برد. به دور پیامبر می‌چرخید و می‌گفت:«پدر جان، مادر من کجاست؟»
جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرضه داشت:«ای رسول خدا، پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اطاق‌هایش از طلا و ستون‌هایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم همنشین است ».

***

آخرين سخن خديجه، به هنگامي كه بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائي كه در راه پيامبر(ص) ديده بود كم ارج تر نبود. لحظه اي كه شبح مرگ بر چهره او سايه افكنده بود به پيامبر چنين مي گويد:
« اي رسول خدا …… من در حق تو كوتاهي كردم و آنچه شايسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اكنون، دل در طلب چيزي داشته باشم, خشنودي توست.»
كلمات بر لبان پاكش مي لغزد و آخرين نفسهايش را با خشوع و ايمان بر مي آورد …… خدا خديجه را رحمت كند. آن نمونه بارز زن مسلمان كه براي عقيده و رسالتش پيكار كرد.
طاهر پسر رسول خدا و خدیجه بود که پس از بعثت به دنیا آمد ولی مانند دیگر پسران پیامبر در مکه فوت کرد .

***

ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روي زمين چهار خط كشيد و گفت آيا مي دانيد اين چيست؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
پس رسول خدا (ص) گفت: بهترين زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد (ص)، مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم زن فرعون.
مناقب خديجه فراوان است و او از ميان زنان كسي است كه به مرحله كمال رسيده است. او خردمند و با جلال و متدين و پاكدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پيغمبر (ص) او را ستايش مي كرد و بر ديگر زنان مؤمن برتري مي داد و او را بسيار بزرگ مي داشت تا جائيكه عايشه مي گفت: به زني رشك نبردم آنچنان كه به خديجه حسد ورزيدم زيرا كه پيامبر (ص) بسيار زياد از او ياد مي كرد.

***

منابع:
1-بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱-۲-۳-۷-۸-۱۲-۵۴-۵۵-۵۶-۷۱-۷۸-۸۰.
2ـ زنان صدراسلام / به قلم محمد علي بحر العلوم / ترجمه محمد علي اميني/ اسفند 58
3ـ خديجه (س) (از زنان بزرگ اسلام 1)/ به قلم علي محمد علي دخيل / ترجمه دكتر فيروز حريرچي/ 1361

 

گفتار پیامبر در آخرین روز شعبان

12 خرداد 1395 توسط موسوي

پیامبر(ص) روز آخر شعبان چه گفت؟

به اشتراک بگذارید آخرروزشعبان پیامبرصل الله علیه و آله وسلم چه گفت؟

سلمان فارسى رحمه الله نقل می کند که پیامبر خدا(صل الله علیه و آله وسلم ) فرمود: «خطبنا رسول الله صلى الله علیه و آله فى آخر یوم من شعبان، فقال یا ایها الناس قد اظلکم شهر عظیم مبارک، شهر فیه لیلة خیر من الف شهر، جعل الله صیامه فریضة و قیام لیله تطوعا، من تقرب فیه بنافلة من الخیر کان کمن ادى فریضة فیما سواه، و هو شهر الصبر، و الصبر ثوابه، الجنه، و شهر المواسات و شهر یزاد فى رزق المؤمن، و شهر اوله رحمة،و اوسطه مغفرة، و آخره عتق من النار، و هو للمؤمن غنم و للمنافق غرم‏» (۱)

ماه رمضان براى مؤمن سود و براى منافق خسران است حضرت سلمان فرمود: در روز آخر شعبان پیامبر(صلى الله علیه و آله) براى ما خطبه‏اى در فضیلت ماه رمضان قرائت فرمود: و در خطاب خویش به ما فرمود: اى مردم براستى سایه افکنده بر سر شما ماه بزرگ مبارکى، ماهى که در او شبى است که از هزار ماه بهتر است، که خداوند روزه‏اش را فرض و واجب نموده، و به پا داشتن عبادات شبش را به طور استحباب مقرر فرموده است، کسى که تقرب بجوید به خداوند،به انجام نافله خیرى، مثل آن است که در غیر ماه رمضان فریضه‏اى انجام داده باشد، و این ماه ماه صبر است، و صبر هم اجر و ثوابش بهشت است. و ماه روزه، ماه مواسات و برابرى است، و ماهى است، که رزق مؤمن در او زیاد مى‏گردد، و ماهى است که اولش رحمت و وسطش مغفرت و آمرزش، و آخرش آزادى از آتش جهنم است، و این ماه براى مؤمن بهره و منفعت است، و براى منافق خسارت و ضرر.

منبع: مستدرک الوسائل مرحوم نورى نقل از وقایع الایام، ص ۴۳۶٫

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

اسلام

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهادت حضرت حمزه
  • شهادت حضرت حمزه
  • غدیر
  • غدیر
  • زیارت عاشورا
  • هفته دفاع مقدس
  • هفته دفاع مقدس
  • مهدویت و دفاع مقدس
  • معرفی کتاب
  • عاشورا
  • معلم
  • عاشورا
  • شهادت فرزندان امام حسن علیه السلام در کربلا
  • شبهه
  • زندگینامه حضرت علی اکبرعلیه السلام
  • وقایع بعد عاشورا
  • احکام
  • شهدای محراب
  • اخلاق
  • سلمان فارسی
  • هفته کتاب
  • اولین زائر کربلا
  • اربعین
  • اخلاقی
  • بسیج مستضعفین
  • بزرگداشت شیخ مفید
  • 28صفر
  • خلاصه ای از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام
  • خلاصه ای از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام
  • ولنتاین یا روز عشق
  • شهادت حضرت زهرا
  • میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها
  • Hnhf udn k,v,c hc ndn'hi hsghl
  • آداب عید نوروز ازدیدگاه اسلام
  • ماه پر فضیلت رجب
  • شهادت امام هفتم
  • مبعت پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله )
  • سوم شعبان
  • چهارم شعبان
  • معراج
  • معراج
  • تخریب بقیع
  • چگونگی تشخیص الهام رحمانی از شهود شیطانی
  • تفاوت خلیفه الله با حجت الله
  • اوصاف امیر مومنان علی علیه السلام
  • احکام
  • عاشورا
  • اقتصاد مقاومی
  • شهادت حضرت رقیه(س)
  • حکایت
  • اخلاق
  • نکته اخلاقی
  • شهادت امام رضا
  • سیاست امام رضا علیه السلام در مقابل مأمون
  • امام حسن عسکری علیه السلام
  • اقتصاد اسلامی
  • امام مهدی (عج) همیشه به یاد امام حسین(ع)
  • نهج البلغه :حکمت
  • تفسیر آیه مباهله
  • تفسیر آیه مباهله
  • نقش دعا در تعجیل در فرج
  • فضیت گریستن بر حسین
  • زن
  • آزمایش الهی
  • اربعین
  • نقش اقتصادی زنان
  • کلام
  • فرهنگی
  • حجاب
  • پاسخ شبهه
  • هفته کتاب
  • تفسیر
  • انقلاب
  • حدیث
  • فقهی
  • قرآنی، تفسیری
  • مهدویت
  • امام علی ع
  • مناجات

Random photo

کنترل زبان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس