اسلام

  • خانه 
  •  
  • تماس  
  • ورود 

جایگاه زنان در برنامه های توسعه اقتصادی

20 شهریور 1398 توسط موسوي

هویت زن

اسلام می گوید که زن مانند مرد، انسان است، و هر انسانی- چه مرد و چه زن – فردی است که در ماده و عنصر پیدایش او دو نثر، نر و ماده شرکت و دخالت داشته اند و هیچ یک از این دو  بر دیگری برتری ندارد؛ مگر به تقوا، همچنان که در کتاب آسمانی خود می فرماید:

« يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ؛[1] اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى‏ ترديد خداوند داناى آگاه است»

 فرزندان پسران ما، فرزندان خودمان هستند. اما فرزندان دختر ما، فرزندان مردم بیگانه اند.

كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ [2] ؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است.» نه مانند پیشینیان که گفتند: گناه زنان به عهدۀ خود آنان و عمل نیک شان و سود و عبره شان مال مردان است!

استقلال اقتصادی زن در آیات قرآن

آیاتی که بر استقلال اقتصادی زنان دلالت دارد، در سه گروه قابل بررسی است:

1.آیاتی که به صراحت زنان را مالک ارث و اموالی می داند که کسب می کنند؛2.آیاتی که در قالب دستور به مرم امر می کنند اموال زنان را به خودشان دهید؛3.آیاتی که تصرفات خاص را برای زنان بیان کرده است.

 

1. آیات  صریح در مالکیت زنان

الف) سهم ارث

«لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ  نَصِيبًا مَفْرُوضًا [1]؛ بر مردان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جای می گذارند، سهمی است و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر وخویشاوندان می گذارند، سهمی است؛ خواه آن مال کم باشد یا زیاد این سهمی است تعیین شده و پرداختنی»

 

«لرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبْنَ [2]؛ مردان را نصیبی است از آنچه به دست می آورند و زنان را نصیبی»

 

جایگاه زنان در برنامه های توسعه اقتصادی

 مفاهیم توسعه، عقب ماندگی و در حال توسعه ، همگی در چارچوب نظم جدید جهانی ناشی از جنگ جهانی دوم مطرح شدند. سازمان ملل متحد برای اولین بار دهه1960-1970 را به توسعه اختصاص داد و شاخص اندازه گیری آن، درآمد ناخالص ملی سرانه تعیین شد. در این دهه زنان به عنوان عوامل نامرئی در پروسه توسعه، کلا مورد توجه برنامه ریزان نبودند.

 در دومین ، یعنی در دهه1980-1970 که نخستین ارزیابی ها از عملکرد دهه قبل به عمل آمد، دنیا با این واقعیت موجه شد که میزان موقعیتها در جهت توسعه بسیار کم بوده و نرخ رشد جمعیت، بیکار و نابرابری در آمد فردی به سرعت در حال افزایش است. از این رو برای اولین بار در سال 1975 زنان جهان رسماً از نامرئی بودن بیرون آمدند. در سومین دهه، یعنی در دهه 1990-1980، با ایجاد شکافهای عمیق اقتصاد میان کشورهای در حال توسعه (صنعتی) با کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته و نیز بروز اختلافات طبقاتی شدید در هر کدام از این جوامع، گرسنگی افزایش یافت و برای اولین بار به تولید زنان و توانایی آنها برای تامین در آمد توجه شد؛ به طوری که سازمان دهه مذکور را دهه زن نامید و حرکتهایی در سطوح بین المللی در این زمینه صورت گرفت که از جمله می توان به ایجاد مراکز برنامه ریزی اقتصادی بین المللی در خصوص فعالیت های زنان اشاره کرد.[3]



[1] .سوره نساء(4)، آیه7.
[2] .همان، آیه32.
[3] ..پرتال جامع علوم انسانی.



[1] سوره حجرات(49) آیه13.
[2] .سوره مدثر(74)آیه38.

ثواب گریه بر امام حسین(علیه السلام)

16 شهریور 1398 توسط موسوي

ثواب شخصی که بر حسین بن علی(علیه السلام) می گرید

امام باقر(علیه السلام) می فرمود: « علی بن الحسین می فرمود: هر مومنی که چشمانش برای قتل حسین بن علی (علیه السلام ) اشک بریزد تا بر گونه اش جاری شود، خداوند متعال به سبب آن ، در بهشت به او غرفه هایی می دهدکه مدتهای زیادی در آنها ساکن باشد و هر مومنی که در راه ما به خاطر آزاری که از دشمن ما در دنیا به ما رسید ، دیدگانش اشک بریزد تا بر گونه اش جاری شود، خداوند متعال، در بهشت او را در جایگاهی حق که لغو و گناه در آن نباشد جای دهد و هر مومنی که در راه ما به او آزاری رسد و به خاطر درد و آزاری که در راه ما دیده است، دیدگانش اشک بریزد تا بر گونه اش جاری شود، خداوند تعالی آزار را از (روی) او بر می گرداند و او را در روز قیامت از خشم خود و از آتش در امان نگه می دارد».

 

«منبع کامل الزیارات،ص224»

https://kowsarblog.ir/media/blogs/aslam/quick-uploads/10531480228397987450-1.jpeghttps://aslam.kowsarblog.ir/گریه برحسین

 1 نظر

نمونه هاییی از تاثیر دعا در تعجیل ظهور

29 آذر 1397 توسط موسوي

نمونه های تأثیر فرج در تعجیل ظهور

 در انتظار موسی(علیه السلام)

پس موسی در میان آل فرعون         نمود کرد و مادرش و خواهرش و قابله امر او را مخفی داشتند تا آن که مادرش و قابله فوت شدند. پس موسی بزرگ شد و بنی اسرائیل از او خبر نداشتند و در طلب او بودند و خبر او را می پرسیدند و برایشان پوشیده بود. چون فرعون شنید که ایشان در تفحصو تجسس آن فرزندند ، فرستاد و عذاب را بر آن ها شدید تر کرد و میان ایشان جدایی انداخت و نهی کرد ایشان را از آن خبر دهند به آمدن او و از سؤال کردن از احوال او . پس در شب ماهتاب روشنی بنی اسرائیل بیرون رفتند و جمع شدند نزد مرد پیر عالمی  که میان ایشان بود در صحرا و به او گفتد : ما راحتی که می یافتیم از این شدت ها، به خبر ها و وعده ها بود ، پس تا کی و تا چه وقت مادر این بلا خواهیم بود؟ گفت : والله که پیوسته در این بلا خواهید بود تا خدا بفرستد پسری از فرزندان لاوی پسر یعقوب که نام اوموسی بن عمران است ؛ پسر بلند قامت پیچیده مویی خواهد بود. در این سخن بودند که ناگاه موسی آمد نزدیک ایشان و بر استری سوار بود و نزد ایشان ایستاد. چون آن پیرمرد به آن حضرت نظر کرد شناخت آن حضرت را به آن وصف ها که خوانده و شنیده بود. پس از او پرسید : چه نام داری خدا تو را رحمت کند؟ فرمود : موسی . پرسید: پسر کیستی؟ فرمود پسر عمران . آن پیر جست و بر دستش چسبید و بوسیدند و آن حضرت ایشان را شناخت و ایشان او را شناختند و ایشان را شیعه خود گردانید. (این ماجرا در روایتی دیگر چنین آمده است :) چون وفات یوسف شد؛ جمع کرد اهل بیت و شیعیان خود را و حمد و ثنای حق تعالی ادا نمود. پس خبر دادایشان را به شدتی که به ایشان خواهد رسید که مردان ایشان کشته خواهند شد و شکم زنان آبستن را خواهند درید و اطفال را ذبح خواهند کرد تا ظاهر گرداند خدا حق را در قائم از فرزندان لاوی پسر یعقوب و اومردی خواهد بود گندم گون و بلند بالا و وصف کرد برای ایشان صفات او را. پس بنی اسرائیل متمسک به این وصیت شدند . پس شدت (سختی رو داد ایشان را و انبیا و اوصیا از میان ایشان غایب شدند و در مدت چهار صد سال و ایشان در این مدت انتظار قیام قائم می کشیدند تا آن که بشارت رسیدبه ایشان که موسی متولد شد و دیدند علامت های ظهور آن حضرت را و بلیّه بر ایشان بسیار شد و بار کردند برایشان چوب و سنگ . پس طلب کردند آن عالمی را که به احادیث او مطمئن می شدند و از خبرهایش راحت می یافتند و او از ایشان پنهان شد. و مراسله ها به سوی او فرستادند که ما با این شدت استراحت می یافتیم از حدیث تو پس وعده کرد با ایشان و به سوی بعضی از صحرا ها بیرون رفتند و با ایشان نشست و حدیث قائم را به ایشان نقل کرد و صفات او را بیان و بشارت می داد آن ها را که خروج او نزدیک شده استو این شب مهتابی بود. پس در این سخن بوند که ناگاه حضرت موسی مانند آفتاب بر ایشان طالع شد و در آن وقت آن حضرت در ابتدای سخن جوانی بود و از خانه فرعون به بهانۀ طلب نزهت و سیر بیرون آمده بود و از لشکر و حشم و خدم خود جدا شده بود. تنها به نزد ایشان آمده و بر استری سوار بود و طیلسان (ردا و جامه بلند) خزی پوشیدهبود. چون عالم نظرش بر او افتاد به آن صفاتی که شنیده بود آن حضرت را شناخت و بر جست و بر پاهای او افتاد و بوسید و گفت: حمد می کنم خداوندی را که مرا نمیمیراند تا تو را به من نمود. چون شیعیان که حاضر بودند این حال را مشاهده کردند دانستند که قائم موعود ایشان اوست. پس همه بر زمین  افتادند و سجده شکر الهی به جا آورند. پس زیاده از این سخن به ایشان نگفت  که امید دارم خدا فج شما را نزدیک گرداند و از ایشان غایب شد و رفت به سوی شهر مدین و نزد شعیب مان آن چه ماند . پس غیبت دوم شدید تر بود بر ایشان از غیبت اولی و پنجاه و چند سال مقدّر شده بود و بلا بر ایشان سخت تر شد. آن عالم از میان ایشان پنهان شد. پس به نزد او فرستاد که ما را صبر نیست بر پنهان بودن تو از ما. پس آن عالم به سوی بعضی از صحراها بیرون رفت و ایشان را طلبید و ایشان رت تسلس فرمود و خوش حال نمود و اعلام فرمود ایشان را که حق تعالی به سوی او وحی کرده است که بعد از چهل سال فرج خواهد بخشید ایشان را. پس همه گفتند : الحمدلله ! پس حق تعالی وحی نمود به سوی او که بگو به ایشان که من مدت را سی سال گردانیدم برای «الحمدلله» که ایشان گفتند. پس همه گفتند که هر نعمتی از خداست. پس خدا وحی نمود به سوی او که بگو به ایشان که مدت را بیست سال گردانیدم. پس گفتند که نمی آورد خیر را به غیر از خدا. پس خدا وحی نمود که بگو به ایشان که مدت را ده سال گردانیدم. پس گفتند: بدی را ور نمی گرداند به غیر از خدا پس خدا وحی نمود که بگو به ایشان از جای خود حرکت نکنند که رخصت داده ام در فرج ایشان. پس در این سخن بودند که ناگاه خورشید جمال حضرت موسی از افق غیبت بر ایشان طالع گردید و بر دراز گوشی سوار بود. آن عالم خواست که به ایشان بشناساند امری چند را به آن ها که مستبصر و بینا گردند در امر حضرت موسی. پس موسی به نزد ایشان آمد و ایستاد و سلام کرد. آن عالم پرسید: چه نام داری؟ فرمود موسی پرسید: پسر کیستی؟ فرمو: پسر عمران. گفت : پسر کیست؟ فرمود پسر قاهث پسر لاوی پسر یعقوب . گفت: برای چه آمده ای ؟ فرمود: برای پیغمبری از جانب حق تعالی . پس عالم برخاست و دستش را بوسید . حضرت موسی پیاده شد در میان ایشان نشست و ایشان را تسلی داد و به امر ی چند ایشان را از جانب حق تعالی مأمور گردانید و فرمود: متفرق شوید ! پس از آن وقت تا فرج ایشان به غرق شدن فرعون چهل سال بود .[1] [2]



[1] . کمال الدین و تمام النعمه ،ج1، ص145
[2] . پیامبران بزرگ تاریخ (تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم النبیین

باور و اعتقادات شیعه نسبت به آیه مباهله

14 آذر 1397 توسط موسوي

باورهای قطعی شیعه درباره آیه مباهله (61آل عمران) حداقل در ده ترجمه قرآن کریم

مقدمه

     قرآن کریم تنها منبعی است که همه مسلمانان به آن اعتماد دارند و آن را پذیرفته اند به این خاطر است که برای موضوعات قرآنی ارزش بالایی قائلند لذا بجاست که باورها و اعتقاداتی را که شیعیان دارند را از خود قرآن بررسی کرد. در اینجا به بررسی آرا و نظرات مترجمان و مفسران شیعی در رابطه با آیه مباهله  خواهیم پرداخت چرا که این آیه بیان گر فضیلت و علو وشأن اهل بیت (علیه السلام) و هم چنین به برتری اسلام نسبت به ادیان الهی دیگر و … که از اعتقادات شیعیان می باشد بیان خواهم کرد.

سوره آل عمران آیه(61) مباهله

فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ

ترکیب اجمالی:

قل: فعل امر ؛أَبْنَاءنَا: مفعول به برای فعل ندعُ  ؛ أَبْنَاءكُمْ: عطف بر أَبْنَاءنَا ؛ نَبْتَهِل: فعل مضارع

لغت:

إبن در اصل : بَنَوٌ لقولهم فی الجمع: ابناء[1]

تَعَالَوْاْ: در اصل از «علو» به معنای «بالا رفتن» است؛ اما بر اثر استعمال بسیار ، در مورد «آمدن با شتاب» بکار می رود.

نَبْتَهِلْ: مصدر باب افتعال و به معنای «بر یکدیگر نفرین و لعنت کردن و عذاب را برای طرف حق ستیز خواستن، است و مباهله از ماده بهل به مفهوم« رها ساختن چیزی است، به همین تناسب ، به معنای « تضرع و دعا واگذار کردن کار به خدا» نیز به کار رفته است.[2]

ابتهال: دعای با اخلاص و تضرع(مضارع معلوم نبتهل)[3]

علت نامگذاری آیه مباهله

     آیه 61 آل عمران به دلیل واژه «نبتهل» به آیۀ مباهله معروف است. مباهله به معنای رها کردن تمایلات شخصی و توجه و تضرع به درگاه خداوند و تقاضای لعنت و هلاکت بر اهل باطل است.[4]

تعریف مباهله

     هر گاه دو نفر بعد از بحث هاى منطقى و استدلالهاى عقلى و برهانهاى روشن، نتوانستند يكديگر را قانع كنند، در اينجا هر كدام در حقّ ديگرى نفرين مى كند و چنين مى گويد: «اگر من بر حق هستم و تو خلاف مى گويى به مجازات الهى گرفتار شوى» و ديگرى هم همين را تكرار مى كند. به چنين كارى با حصول شرائطش «مباهله» مى گويند.[5]

مکارم شیرازی: هر گاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده ، (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند، بگو « بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم ، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[6]

کرمی: (هان ای پیامبر!) به سوی (اصل اساسی) سخنی(سر نوشت) که میان ما و شما یکسان است، بیایید؛( آن اصل مشترک این است) که جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و هیچیک از ما دیگری را بجای خدا به پروردگاری نگردانید.» پس، اگر (از این اصل مشترک) روی گردانید ند. بگویید: «شما گواه باشید که ما مسلمانیم( که به این اصل عقیده داریم، نه شما)[7]

حجتی: اکنون پس از آنکه با حقیقت امر( در مورد عیسی) آگاه شدی، اگر کسانی در این زمینه با توجه به مجادله و محاجه بر خیزد از آنان بخواه که: بیایید دعوت کنیم از پسران ما و پسران شما، زنان شما؟، مردان ما و

مردان شما؛ آنگاه مباهله کنیم و قرار گذاریم که لعنت و طرد از رحمت خدا بهره دروغگویان گردد.[8]

بهرامپور: پس هر که با وجود دانشی که (درباره عیسی) سوی تو آمد با تو محاجه کند ، بگو بیایید ما پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و کسان نزدیکمان و کسان نزدیکتان را فرا خوانیم، سپس (به درگاه خدا) تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[9]

طباطبایی نسب: پس هرکه در این (باره) پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا بر درغگویان قرار دهیم.[10]

موسوی همدانی: پس هر کس با تو درباره بندگی و رسالت عیسی(علیه السلام) مجادله کرد بعد از علمی که یافتی، به ایشان بگو بیائیید ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را و ما زنان خود را و شما زنان خود را ، ما نفس خود را و شما نفس خود را بخوانید و سپس مباهله کنیم و دوری از رحمت خدا را برای دروغگویان در خواست کنیم.[11]

حرف فاء بر سر این آیه آمده می رساند که مضمون آیه دعوت به مباهله است.

ضمیر متکلم مع الغیر «نا= ما» در کلمه نَدعُ، با همین ضمیر به کلمات أبنائنا و نساءنا و انفسنا تفاوت دارد. اولی به دو طرف متخاصم ، یعنی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بزرگان نجد که مسیحی بودند بر میگردد و آن سه ضمیر دیگر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و همراهانش، و به همین جهت کلام آیه در این معناست که فرموده باشد بیائید تا انائنا و نسائ و انفس را بخوانیم و آنگاه ما ابناء و نساء و انفس خود را و شما هم ابناء ونساءو انفس خود را دعوت کنید مصدر مباهله که فعل نبتهل مضارع آن است به معنای ملاعنه است، یعنی

لعنت کردن یکدیگر.[12]

قرائتی: پس هر کس بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده است با تو به ستیز و محاجه برخیزد(و

از قبول حق شانه خالی کند) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما فرزندانتان را، و ما زنان خود را بخوانیم و شما زنانتان را، و ما نفوس خود را بخوانیم و شما نفوستان را پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[13]

نبتهل: مباهله به معنای رها کردن تمایلات شخصی و توجه و تضرع به درگاه خدا و تقاضای لعنت و هلاکت برای اهل باطل است.

ابنائنا: فرزند دختری ، همچون فرزند سپری و فرزند خود انسان است.

نسائنا: زن و مرد دوشادوش هم و در کنار همدیگر مطرحند.

انفسنا: علی بن ابیطالب (علیه السلام)جان رسول الله (صلی الله علیه و آله)[14]

جوادی آملی: هر گاه بعد از علم و دانشی که(درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

محمودیان: (ای پیامبر، درباره عیسی) بعد از آنکه حقیقت بر تو گفته شد، اگر کسانی دربارۀ آن ستیز و بحث و جدل کنند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و کسان نزدیکمان و کسان نزدیکتان را فرا خوانیم، سپس( به درگاه خدا) تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[15]

بانوامین: کسی که در امر عیسی پس از آنکه علم باو بر تو آمده نزاع و جدالنمود بگو بیائید(برای نفرین) حاضر کنیم پسر های ما و پسرهای شما و زنان ما و زنهای شما و نفسهای ما و نفسهای شما و با هم نفرین کنیم و لعنت خدا رابر دروغ گویان قرار دهیم.

مفهوم کلی آیه

     در ابتدای این آیه می فرماید : هنگامی که مناظره منطقی اسلام با نصارای نجران در مورد باطل بو دن الوهیت مسیح (علیه السلام) به نتیجه نرسید ، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داده شد که آنها را برای اثبات حقانیت سخنان رسول اسلام (صلی الله علیه و آله) به مباهله فرا خواند. ولی آنها حقانیت نظر توحیدی اسلام درباره خلقت مسیح و پیامبری محمد(صلی الله علیه و آله) را درک کردند و از خطر مباهله ترسیدند و آن را نپذیرفتند و تن به جزیه دادند. در آخر همه اهل کتاب را به توحید در خدا پرستی دعوت می کند تا در نقاط مشترک توحیدی که بین اسلام و دیگر ادیان آسمانی وجود دارد، اتحاد و هماهنگی کرده براساس آن عمل کنند.[16]

اعتقادات و باورهای شیعه با توجه به ده ترجمه بیان شده

برتری اسلام بر مسیحیت

     هیئت بلند پایه مسیحیان نجران، به حقانیت اسلام و درستی دعوت پیامبر و رسالت او ایمان آورد و به آن معتقد شد؛ چرا که اگر چنین نبود، از مباهله خوداری نمی کرد و به مصالحه و پرداخت جزیه با آن شرایط تن نمی سپرد.[17]

حقانتیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

     این آیه دال بر این است که نصاری دانستند که حق با رسو الله است این بود که از مباهله امتناع کردند و بر ضرر خود اقرار نمودند و قبول جزیه نمودند و اگر نمی دانستند حقیقت رسول را از مباهله امتناع نمی کردند و خفت جزیه دادن را بر خود روا نمی داشتند[18]

     در روایتی آمده که اسقف به مسیحیان گفت «من صورتهایی را می بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند که کوه ها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز

قیامت بر صحنه زمین باقی نخواهد ماند.»[19]

     مباهله را می توان یکی از نشانه های صدق دعوت و ایمان قاطع پیامبر(صلی الله علیه و آله) دانست.[20]

اهل بیت شریکان پیامبر در دعوت به حق اند

     قوام و اساس و بقاء دین به خاطر همین چند نفر است. وگرنه پیامبر می توانست خود شخصا نفرین کند و موضوع مسیحیت بود و پیامبر، کاری به علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) نداشت.

     خدا و رسولش با این عمل به همه ما فهماندند که این افراد یاران و شریکان خدا در دعوت به حق و هدف او هستند و همراه او آماده استقبال از خطر بوده و تداومگر حرکت او می باشند.[21]

مباهله معجزه جاودان پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)

     «فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ» که در صدر آیه مباهله آمده است، می توان استفاده کرد که مباهله معجزه خالده پیغمبر است اختصاص به ترسایان نجران ندارد، چنانکه مورد مباهله منحصر در جریان مسیح (علیه السلام) نیست بلکه هر شانی از شؤن دین که دین محض است اگر مورد انکار کسی قرار گیرد، راه مباهله همچنان باز است. بنا براین اگر ضمیر آیه مزبور به حق برگردد، نه به عیسی مباهله به عنوان معجزه ای جاویدان تثبیت می شود. [22]

فضیلت و برتری امام علی(علیه السلام)

     در آیه مباهله می توان پرتویی از شکوه امیر مومنین علی علیه السلام دید چرا که به اعتقاد تمامی مفسرین ، واژه «انفسنا» در آیه اشاره به وجود پر فروغ امیر مومنان علی(علیه السلام است، چرا که پیامبر ، خود به فراخوان به مباهله است؛ و دعوت شده همیشه غیر از دعوت کننده خواهد بود[23]؛ و نمی توان دعوت کننده را همان دعوت شده دانست. با این بیان فراخوان پیامبر است و شکی نیست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) درس انبیاء بهترین پیامبر بوده و از همه آنان برتری داشته است. از طرفی دیگر حضرت علی(علیه السلام) مطابق آیه مباهله نفس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در تمام مقالات و فضایل به جز مقام نبوت است نتیجه این می شود که علی (علیه السلام) نیز افضل از انبیای پیشین است. [24]  در واقع منظور از «انفسنا» به طور حنم نفس علی (علیه السلام) همان نفس محمد حقیقتا نیست بلکه مراد مساوات در فضل و کمال است تنها فضیلت نبوت استثنا می

شود و این که انفسنا در بقیه کمالات حجت است.[25]

علامه حلی در منهاج الکرامه  می فرماید :

     این آیه روشن ترین و قوی ترین دلیل است بر امامت حضرت علی (ع) زیرا خداوند در این آیه حضرت را نفس رسول خدا قرار داده ، البته اینکه بگوییم حضرت علی (ع) خود پیامبر و عین رسول خدا است محال است ، وقتی اتحاد و عینیت محال باشد، مساوی بودن باقی می ماند ، وقتی آن حضرت مساوی رسول خدا باشد و از طرفی می دانیم رسول خدا دارای ولایت عامه است ، پس کسی که مساوی اوست نیز همین ولایت را دارد . ضمنا اگر قرار بود افراد دیگری غیر از عزیزانی که همراه پیامبر بودند با آن عزیزان در فضیلت و کمال مساوی باشند یا آنکه افراد دیگر برتر و بالاتر از اینها باشند ، خداوند به رسولش امر می فرمود آنها را برای مستجاب شدن دعایش با خود همراه ببرد چون رسول خدا نیازمند بودند به افرادی که از همه بالاتر و در پیشگاه خدا محبوب تر هستند تا دعای آنها حتما به اجابت برسد.[26]

فضیلت و عظمت حضرت زهرا(سلام الله علیها)

     تمامی قرآن پژوهان و مفسران بر این عقیده اند که منظور از واژه «نسائنا» در آیه شریفه ، دخت فرزانه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)- فاطمه زهراء(سلام الله علیها) است؛ چرا که جز او ، بانویی در مباهله شرکت نکرد و پیامبر تنها او را به این افتخار جاودانه مفتخر ساخت و با این بیان، آیه مبارکه سند برتری آن حضرت بر همه زنان عصر ها و نسلها است.[27]

     «نسائنا» اتفاقی است که مراد فاطمه (علیه السلام) بوده زیرا که غیر از او زن دیگری در مباهله حاضر نبوده و این دلالت دارد بر تفضیل زهرا(علیه السلام) بر تمام زنهاست.[28]

     پیامبر اسلام بجای نسائنا(که کلمه جمع است و حداقل سه نفر است) تنها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را در مباله بردند؛ حال آنکه ر آن زمان ، چند امهات المومنین حضور داشتند ولی آن حضرت (صلی الله علیه و آله) هیچ کدام از زنهای خودش را در مباهله نبردند، زیرا در مباهله نبوت آن جناب زیر سوال بود باید کسانی را می برد که اگر نبی نباشند شریک کار رسالت و نبوت باشند و آن فاطمه بود. در مباهله قرار بود دروغ گویان رسوا شوند بنابراین اگر پیامبر کسی را می برد که در عمر دروغ گفته باشد دیگر نمی تونست بر دیگران لعنت فرستد ، زیراخودش از اول دروغ گو بوده از این جا معلوم می شود عصمت فاطمه که هیچ دروغ گویی در زندگی نداشته و او مصداق اکمل و اتم صادقین است و این شأن و عظمت فوق العاده زهرای مرضیه (علیه السلام) را می رساند.[29]

حفظ حرمت زن

     حرمت زن از دیدگاه قرآن همیشه محفوظ است لذا بین دو گونه ابناء و انفس، آمده است.[30]

نوه های دختری فرزندان ما هستند

     در این آیه پیامبر فرمودند :«ابنائنا (فرزندان خودمان و مراد از آن فرزندان دختری بود) این مطلب نشان می دهد که امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)تا چه اندازه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزدیک بودند و همچنین فرزندی دختری و پسری تفاوتی با یکدیگر ندارند و هر دو نسل انسان به شمار می روند. پس اینکه برخی گمان می کنند فرزند پسری برتر از فرزند دختری است ، نادرست و باطل است. [31]

مباهله راهیست برای اثبات حق

     با توجه به ابتدای آیه « فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ »یکی از راههای اثبات حق ، مباهله است ؛ زیرا استفاده از مباهله نه تنها به اذن الهی بوده بلکه از ادامه آیه« فَقُلْ تَعَالَوْاْ» متوجه خواهیم شد که به رمان او بوده است.[32]

آداب دعا

     در دعا کردن آنچه مهمتر است انگیزه ها و شخصیتها است نه تعداد(چون گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند.)

     در مجالس دعا کودکان را نیز باخود ببریم.

     دعا آخرین برگ برنده و سلاح برنده مومن واقعی دعاست.[33] (چون مباهله رسول با مسیحیان نجران بعداز کلی بحث و گفتگو پیشنهاد شد)

نتیجه

     بر اساس آیه شریفه مباهله و دیدگاه و نظرات مترجمان و مفسران شیعه، می‌توان نتیجه گرفت که امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) پسران رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) محسوب می‌شوند. و منظور از «نسائنا» ـ زنان خویش ـ در آیه مباهله حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و منظور از «انفسنا» ـ خود ما ـ در درجه نخست پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله) و سپس علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است.

  بدون شک تلقی علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)  به‌عنوان «انفسنا» ـ خود ـ به نزدیک و گرامی‌تر بودن آن حضرت(ع علیه السلام) نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) دلالت آشکار دارد، اما با این تفاوت که امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) پیامبر نیست و بر او وحی نازل نمی‌شود، ولی درعین‌حال پس از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) برترین صحابه برای تصدی رهبری و خلافت امت اسلامی به شمار می‌آید. 

 برخلاف دیدگاه بعضی افراد متعصب که دین اسلام عملاً دین و آیین مربوط به مردان است و زنان در آن به حساب نیامده‌اند، زنان در مواقع حساس و خطیر، به سهم خود در پیشبرد اهداف مقدس اسلامی مؤثر بودند و در کنار مردان در برابر مخالفان اسلام ایستاده‌اند. حضور حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در جریان مباهله، دلیل روشن این مطلب است.          

 

 

فهرست منابع   

1. باقری دستجردی، افسانه، سیما و سلوک قرآنی حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، چاپ اول، قم: حوزه علمیه خواهران مرکز نشر هاجر،1393

2. بی آزاز شیرازی، تفسیر کاشف، ترجمه: محمدباقر حجتی، ،چاپ چهارم، تهران: دفتر نشر معارف، 1376

3. بهرامپور، ابو الفضل، نسیم حیات، جزءسوم، چاپ اول، قم: آوای قرآن، 1390

4. خالقی،محمود، مائده آسمانی: برداشتی از تفاسیر جزء سوم قرآن، قم: انتشارات دار الذکر ، چاپ اول ،قم: انتشارات دار الذکر،1379

  5. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن الکریم، چاپ دوم، قم: نشر ذوی القربی، 1423

   6. رازینی، علی، پژوهشی پیرامون مفردات قرآن، چاپ اول،تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی،1381

7.رضوانی،علی اصغر، امام شناسی در قرآن،چاپ اول، قم: مسجد جمکران،1384[1] .طباطبایی، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج3، قم، دفتر انتشارات اسلامی،

8 . طباطبایی نسب، محمد رضا، تفسیر نفیس، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نور الائمه(علیهم السلام)، 1387

9.طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه و نگارش علی کرمی، جلد دوم، چاپ اول، تهران: وزارت ارشاد و فرهنگ،1380

10. قرائتی، محسن، تفسیر نور،ج2، چاپ دوم، قم، موسسه در راه حق،1384

11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد دوم،چاپ چهل و چهار، تهران: دار الکتب الاسلامیه،1386

12. محمودیان ، مهدی، آموزش ترجمه و مفاهیم القرآن الکریم، چا پنجم، قم،بیت القرآن امام علی(علیه السلام)، 1395

[1]. یعقوبی شبوی، محمد، شخیت حضرت زهرا در قرآن از منظر تفاسیر اهل سنت، چاپ اول، قم: بوستان کتاب

سایت

1 . http://morajeat.blogfa.com/post-26.aspx                                                                                                                                       

 

 



[1] .راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن الکریم، چاپ دوم، قم: نشر ذوی القربی، 1423،ص147
[2] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد دوم،چاپ چهل و چهار، تهران: دار الکتب الاسلامیه،1386،ص87
[3] . رازینی، علی، پژوهشی پیرامون مفردات قرآن، چاپ اول،تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی،1381،ص
[4] . محمودیان ، مهدی، آموزش ترجمه و مفاهیم القرآن الکریم، چا پنجم، قم،بیت القرآن امام علی(علیه السلام)، 1395،ص57
[5] . http://morajeat.blogfa.com/post-26.aspx
[6] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،ص71
[7] . طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه و نگارش علی کرمی، جلد دوم، چاپ اول، تهران: وزارت ارشاد و فرهنگ،1380
[8] .بی آزاز شیرازی، تفسیر کاشف، ترجمه: محمدباقر حجتی، ،چاپ چهارم، تهران: دفتر نشر معارف، 1376، ص86
[9] . بهرامپور، ابو الفضل، نسیم حیات، جزءسوم، چاپ اول، قم: آوای قرآن، 1390،ص222
[10] . طباطبایی نسب، محمد رضا، تفسیر نفیس، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نور الائمه(علیهم السلام)، 1387،ص104
[11] .طباطبایی، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج3، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص350
[12] . همان-ص352
[13] قرائتی، محسن، تفسیر نور،ج2، چاپ دوم، قم، موسسه در راه حق،13،ص84
[14] . همان، 87
[15] . محمودیان، مهدی، آموزش ترجمه و مفاهیم القرآن الکریم، ص57
[16] . بهرامپور ، ابوالفضل، نسیم حیات،جزء3، ص223
[17] .طبرسی، مجمع البیان، ص325
[18] مخزن العرفان ، ص133
[19] .نمونه ،ج2،ص379
[20] . همان،675
[21] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ص88
[22] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی،جلد9،ص177و178
[23] .طبرسی، مجمع البیان، ص323
[24] .رضوانی،علی اصغر، امام شناسی در قرآن،چاپ اول، قم: مسجد جمکران،1384،ص 452
[25] . رضوانی، علی اصغر، امام شناسی در قرآن پاسخ به شبهات،451.
[26] . http://morajeat.blogfa.com/post-26.aspx
[27] .طبرسی، مجمع البیان،ص322
[28] . بانو امین، مخزن العرفان، ص132
[29]. یعقوبی شبوی، محمد، شخیت حضرت زهرا در قرآن از منظر تفاسیر اهل سنت، چاپ اول، قم: بوستان کتاب،ص218
[30] . باقری دستجردی، افسانه، سیما و سلوک قرآنی حضرت فامه(سلام الله علیها)، چاپ اول، قم: حوزه علمیه خواهران مرکز نشر هاجر،1393 ،ص72
[31] . خالقی،محمود، مائده آسمانی: برداشتی از تفاسیر جزء سوم قرآن، قم: انتشارات دار الذکر ، چاپ اول ،قم: انتشارات دار الذکر،1379،ص318
[32] . باقری دستجردی، افسنه، سیما و سلوک حضرت فاطمه (علیه السلام)،ص208
[33] .قرائتی،محسن، تفسیر نور،ص87 و88

باور و اعتقادات شیعه نسبت به آیه مباهله

14 آذر 1397 توسط موسوي

باورهای قطعی شیعه درباره آیه مباهله (61آل عمران) حداقل در ده ترجمه قرآن کریم

مقدمه

     قرآن کریم تنها منبعی است که همه مسلمانان به آن اعتماد دارند و آن را پذیرفته اند به این خاطر است که برای موضوعات قرآنی ارزش بالایی قائلند لذا بجاست که باورها و اعتقاداتی را که شیعیان دارند را از خود قرآن بررسی کرد. در اینجا به بررسی آرا و نظرات مترجمان و مفسران شیعی در رابطه با آیه مباهله  خواهیم پرداخت چرا که این آیه بیان گر فضیلت و علو وشأن اهل بیت (علیه السلام) و هم چنین به برتری اسلام نسبت به ادیان الهی دیگر و … که از اعتقادات شیعیان می باشد بیان خواهم کرد.

سوره آل عمران آیه(61) مباهله

فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ

ترکیب اجمالی:

قل: فعل امر ؛أَبْنَاءنَا: مفعول به برای فعل ندعُ  ؛ أَبْنَاءكُمْ: عطف بر أَبْنَاءنَا ؛ نَبْتَهِل: فعل مضارع

لغت:

إبن در اصل : بَنَوٌ لقولهم فی الجمع: ابناء[1]

تَعَالَوْاْ: در اصل از «علو» به معنای «بالا رفتن» است؛ اما بر اثر استعمال بسیار ، در مورد «آمدن با شتاب» بکار می رود.

نَبْتَهِلْ: مصدر باب افتعال و به معنای «بر یکدیگر نفرین و لعنت کردن و عذاب را برای طرف حق ستیز خواستن، است و مباهله از ماده بهل به مفهوم« رها ساختن چیزی است، به همین تناسب ، به معنای « تضرع و دعا واگذار کردن کار به خدا» نیز به کار رفته است.[2]

ابتهال: دعای با اخلاص و تضرع(مضارع معلوم نبتهل)[3]

علت نامگذاری آیه مباهله

     آیه 61 آل عمران به دلیل واژه «نبتهل» به آیۀ مباهله معروف است. مباهله به معنای رها کردن تمایلات شخصی و توجه و تضرع به درگاه خداوند و تقاضای لعنت و هلاکت بر اهل باطل است.[4]

تعریف مباهله

     هر گاه دو نفر بعد از بحث هاى منطقى و استدلالهاى عقلى و برهانهاى روشن، نتوانستند يكديگر را قانع كنند، در اينجا هر كدام در حقّ ديگرى نفرين مى كند و چنين مى گويد: «اگر من بر حق هستم و تو خلاف مى گويى به مجازات الهى گرفتار شوى» و ديگرى هم همين را تكرار مى كند. به چنين كارى با حصول شرائطش «مباهله» مى گويند.[5]

مکارم شیرازی: هر گاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده ، (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند، بگو « بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم ، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[6]

کرمی: (هان ای پیامبر!) به سوی (اصل اساسی) سخنی(سر نوشت) که میان ما و شما یکسان است، بیایید؛( آن اصل مشترک این است) که جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و هیچیک از ما دیگری را بجای خدا به پروردگاری نگردانید.» پس، اگر (از این اصل مشترک) روی گردانید ند. بگویید: «شما گواه باشید که ما مسلمانیم( که به این اصل عقیده داریم، نه شما)[7]

حجتی: اکنون پس از آنکه با حقیقت امر( در مورد عیسی) آگاه شدی، اگر کسانی در این زمینه با توجه به مجادله و محاجه بر خیزد از آنان بخواه که: بیایید دعوت کنیم از پسران ما و پسران شما، زنان شما؟، مردان ما و

مردان شما؛ آنگاه مباهله کنیم و قرار گذاریم که لعنت و طرد از رحمت خدا بهره دروغگویان گردد.[8]

بهرامپور: پس هر که با وجود دانشی که (درباره عیسی) سوی تو آمد با تو محاجه کند ، بگو بیایید ما پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و کسان نزدیکمان و کسان نزدیکتان را فرا خوانیم، سپس (به درگاه خدا) تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[9]

طباطبایی نسب: پس هرکه در این (باره) پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان خود را فرا خوانیم سپس مباهله کنیم و لعنت خدا بر درغگویان قرار دهیم.[10]

موسوی همدانی: پس هر کس با تو درباره بندگی و رسالت عیسی(علیه السلام) مجادله کرد بعد از علمی که یافتی، به ایشان بگو بیائیید ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را و ما زنان خود را و شما زنان خود را ، ما نفس خود را و شما نفس خود را بخوانید و سپس مباهله کنیم و دوری از رحمت خدا را برای دروغگویان در خواست کنیم.[11]

حرف فاء بر سر این آیه آمده می رساند که مضمون آیه دعوت به مباهله است.

ضمیر متکلم مع الغیر «نا= ما» در کلمه نَدعُ، با همین ضمیر به کلمات أبنائنا و نساءنا و انفسنا تفاوت دارد. اولی به دو طرف متخاصم ، یعنی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بزرگان نجد که مسیحی بودند بر میگردد و آن سه ضمیر دیگر به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و همراهانش، و به همین جهت کلام آیه در این معناست که فرموده باشد بیائید تا انائنا و نسائ و انفس را بخوانیم و آنگاه ما ابناء و نساء و انفس خود را و شما هم ابناء ونساءو انفس خود را دعوت کنید مصدر مباهله که فعل نبتهل مضارع آن است به معنای ملاعنه است، یعنی

لعنت کردن یکدیگر.[12]

قرائتی: پس هر کس بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده است با تو به ستیز و محاجه برخیزد(و

از قبول حق شانه خالی کند) بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما فرزندانتان را، و ما زنان خود را بخوانیم و شما زنانتان را، و ما نفوس خود را بخوانیم و شما نفوستان را پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[13]

نبتهل: مباهله به معنای رها کردن تمایلات شخصی و توجه و تضرع به درگاه خدا و تقاضای لعنت و هلاکت برای اهل باطل است.

ابنائنا: فرزند دختری ، همچون فرزند سپری و فرزند خود انسان است.

نسائنا: زن و مرد دوشادوش هم و در کنار همدیگر مطرحند.

انفسنا: علی بن ابیطالب (علیه السلام)جان رسول الله (صلی الله علیه و آله)[14]

جوادی آملی: هر گاه بعد از علم و دانشی که(درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

محمودیان: (ای پیامبر، درباره عیسی) بعد از آنکه حقیقت بر تو گفته شد، اگر کسانی دربارۀ آن ستیز و بحث و جدل کنند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و کسان نزدیکمان و کسان نزدیکتان را فرا خوانیم، سپس( به درگاه خدا) تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[15]

بانوامین: کسی که در امر عیسی پس از آنکه علم باو بر تو آمده نزاع و جدالنمود بگو بیائید(برای نفرین) حاضر کنیم پسر های ما و پسرهای شما و زنان ما و زنهای شما و نفسهای ما و نفسهای شما و با هم نفرین کنیم و لعنت خدا رابر دروغ گویان قرار دهیم.

مفهوم کلی آیه

     در ابتدای این آیه می فرماید : هنگامی که مناظره منطقی اسلام با نصارای نجران در مورد باطل بو دن الوهیت مسیح (علیه السلام) به نتیجه نرسید ، به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داده شد که آنها را برای اثبات حقانیت سخنان رسول اسلام (صلی الله علیه و آله) به مباهله فرا خواند. ولی آنها حقانیت نظر توحیدی اسلام درباره خلقت مسیح و پیامبری محمد(صلی الله علیه و آله) را درک کردند و از خطر مباهله ترسیدند و آن را نپذیرفتند و تن به جزیه دادند. در آخر همه اهل کتاب را به توحید در خدا پرستی دعوت می کند تا در نقاط مشترک توحیدی که بین اسلام و دیگر ادیان آسمانی وجود دارد، اتحاد و هماهنگی کرده براساس آن عمل کنند.[16]

اعتقادات و باورهای شیعه با توجه به ده ترجمه بیان شده

برتری اسلام بر مسیحیت

     هیئت بلند پایه مسیحیان نجران، به حقانیت اسلام و درستی دعوت پیامبر و رسالت او ایمان آورد و به آن معتقد شد؛ چرا که اگر چنین نبود، از مباهله خوداری نمی کرد و به مصالحه و پرداخت جزیه با آن شرایط تن نمی سپرد.[17]

حقانتیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

     این آیه دال بر این است که نصاری دانستند که حق با رسو الله است این بود که از مباهله امتناع کردند و بر ضرر خود اقرار نمودند و قبول جزیه نمودند و اگر نمی دانستند حقیقت رسول را از مباهله امتناع نمی کردند و خفت جزیه دادن را بر خود روا نمی داشتند[18]

     در روایتی آمده که اسقف به مسیحیان گفت «من صورتهایی را می بینم که اگر از خداوند تقاضا کنند که کوه ها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز

قیامت بر صحنه زمین باقی نخواهد ماند.»[19]

     مباهله را می توان یکی از نشانه های صدق دعوت و ایمان قاطع پیامبر(صلی الله علیه و آله) دانست.[20]

اهل بیت شریکان پیامبر در دعوت به حق اند

     قوام و اساس و بقاء دین به خاطر همین چند نفر است. وگرنه پیامبر می توانست خود شخصا نفرین کند و موضوع مسیحیت بود و پیامبر، کاری به علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) نداشت.

     خدا و رسولش با این عمل به همه ما فهماندند که این افراد یاران و شریکان خدا در دعوت به حق و هدف او هستند و همراه او آماده استقبال از خطر بوده و تداومگر حرکت او می باشند.[21]

مباهله معجزه جاودان پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)

     «فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ» که در صدر آیه مباهله آمده است، می توان استفاده کرد که مباهله معجزه خالده پیغمبر است اختصاص به ترسایان نجران ندارد، چنانکه مورد مباهله منحصر در جریان مسیح (علیه السلام) نیست بلکه هر شانی از شؤن دین که دین محض است اگر مورد انکار کسی قرار گیرد، راه مباهله همچنان باز است. بنا براین اگر ضمیر آیه مزبور به حق برگردد، نه به عیسی مباهله به عنوان معجزه ای جاویدان تثبیت می شود. [22]

فضیلت و برتری امام علی(علیه السلام)

     در آیه مباهله می توان پرتویی از شکوه امیر مومنین علی علیه السلام دید چرا که به اعتقاد تمامی مفسرین ، واژه «انفسنا» در آیه اشاره به وجود پر فروغ امیر مومنان علی(علیه السلام است، چرا که پیامبر ، خود به فراخوان به مباهله است؛ و دعوت شده همیشه غیر از دعوت کننده خواهد بود[23]؛ و نمی توان دعوت کننده را همان دعوت شده دانست. با این بیان فراخوان پیامبر است و شکی نیست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) درس انبیاء بهترین پیامبر بوده و از همه آنان برتری داشته است. از طرفی دیگر حضرت علی(علیه السلام) مطابق آیه مباهله نفس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در تمام مقالات و فضایل به جز مقام نبوت است نتیجه این می شود که علی (علیه السلام) نیز افضل از انبیای پیشین است. [24]  در واقع منظور از «انفسنا» به طور حنم نفس علی (علیه السلام) همان نفس محمد حقیقتا نیست بلکه مراد مساوات در فضل و کمال است تنها فضیلت نبوت استثنا می

شود و این که انفسنا در بقیه کمالات حجت است.[25]

علامه حلی در منهاج الکرامه  می فرماید :

     این آیه روشن ترین و قوی ترین دلیل است بر امامت حضرت علی (ع) زیرا خداوند در این آیه حضرت را نفس رسول خدا قرار داده ، البته اینکه بگوییم حضرت علی (ع) خود پیامبر و عین رسول خدا است محال است ، وقتی اتحاد و عینیت محال باشد، مساوی بودن باقی می ماند ، وقتی آن حضرت مساوی رسول خدا باشد و از طرفی می دانیم رسول خدا دارای ولایت عامه است ، پس کسی که مساوی اوست نیز همین ولایت را دارد . ضمنا اگر قرار بود افراد دیگری غیر از عزیزانی که همراه پیامبر بودند با آن عزیزان در فضیلت و کمال مساوی باشند یا آنکه افراد دیگر برتر و بالاتر از اینها باشند ، خداوند به رسولش امر می فرمود آنها را برای مستجاب شدن دعایش با خود همراه ببرد چون رسول خدا نیازمند بودند به افرادی که از همه بالاتر و در پیشگاه خدا محبوب تر هستند تا دعای آنها حتما به اجابت برسد.[26]

فضیلت و عظمت حضرت زهرا(سلام الله علیها)

     تمامی قرآن پژوهان و مفسران بر این عقیده اند که منظور از واژه «نسائنا» در آیه شریفه ، دخت فرزانه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)- فاطمه زهراء(سلام الله علیها) است؛ چرا که جز او ، بانویی در مباهله شرکت نکرد و پیامبر تنها او را به این افتخار جاودانه مفتخر ساخت و با این بیان، آیه مبارکه سند برتری آن حضرت بر همه زنان عصر ها و نسلها است.[27]

     «نسائنا» اتفاقی است که مراد فاطمه (علیه السلام) بوده زیرا که غیر از او زن دیگری در مباهله حاضر نبوده و این دلالت دارد بر تفضیل زهرا(علیه السلام) بر تمام زنهاست.[28]

     پیامبر اسلام بجای نسائنا(که کلمه جمع است و حداقل سه نفر است) تنها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را در مباله بردند؛ حال آنکه ر آن زمان ، چند امهات المومنین حضور داشتند ولی آن حضرت (صلی الله علیه و آله) هیچ کدام از زنهای خودش را در مباهله نبردند، زیرا در مباهله نبوت آن جناب زیر سوال بود باید کسانی را می برد که اگر نبی نباشند شریک کار رسالت و نبوت باشند و آن فاطمه بود. در مباهله قرار بود دروغ گویان رسوا شوند بنابراین اگر پیامبر کسی را می برد که در عمر دروغ گفته باشد دیگر نمی تونست بر دیگران لعنت فرستد ، زیراخودش از اول دروغ گو بوده از این جا معلوم می شود عصمت فاطمه که هیچ دروغ گویی در زندگی نداشته و او مصداق اکمل و اتم صادقین است و این شأن و عظمت فوق العاده زهرای مرضیه (علیه السلام) را می رساند.[29]

حفظ حرمت زن

     حرمت زن از دیدگاه قرآن همیشه محفوظ است لذا بین دو گونه ابناء و انفس، آمده است.[30]

نوه های دختری فرزندان ما هستند

     در این آیه پیامبر فرمودند :«ابنائنا (فرزندان خودمان و مراد از آن فرزندان دختری بود) این مطلب نشان می دهد که امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)تا چه اندازه به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزدیک بودند و همچنین فرزندی دختری و پسری تفاوتی با یکدیگر ندارند و هر دو نسل انسان به شمار می روند. پس اینکه برخی گمان می کنند فرزند پسری برتر از فرزند دختری است ، نادرست و باطل است. [31]

مباهله راهیست برای اثبات حق

     با توجه به ابتدای آیه « فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ »یکی از راههای اثبات حق ، مباهله است ؛ زیرا استفاده از مباهله نه تنها به اذن الهی بوده بلکه از ادامه آیه« فَقُلْ تَعَالَوْاْ» متوجه خواهیم شد که به رمان او بوده است.[32]

آداب دعا

     در دعا کردن آنچه مهمتر است انگیزه ها و شخصیتها است نه تعداد(چون گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند.)

     در مجالس دعا کودکان را نیز باخود ببریم.

     دعا آخرین برگ برنده و سلاح برنده مومن واقعی دعاست.[33] (چون مباهله رسول با مسیحیان نجران بعداز کلی بحث و گفتگو پیشنهاد شد)

نتیجه

     بر اساس آیه شریفه مباهله و دیدگاه و نظرات مترجمان و مفسران شیعه، می‌توان نتیجه گرفت که امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) پسران رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) محسوب می‌شوند. و منظور از «نسائنا» ـ زنان خویش ـ در آیه مباهله حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و منظور از «انفسنا» ـ خود ما ـ در درجه نخست پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله) و سپس علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) است.

  بدون شک تلقی علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)  به‌عنوان «انفسنا» ـ خود ـ به نزدیک و گرامی‌تر بودن آن حضرت(ع علیه السلام) نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) دلالت آشکار دارد، اما با این تفاوت که امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) پیامبر نیست و بر او وحی نازل نمی‌شود، ولی درعین‌حال پس از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) برترین صحابه برای تصدی رهبری و خلافت امت اسلامی به شمار می‌آید. 

 برخلاف دیدگاه بعضی افراد متعصب که دین اسلام عملاً دین و آیین مربوط به مردان است و زنان در آن به حساب نیامده‌اند، زنان در مواقع حساس و خطیر، به سهم خود در پیشبرد اهداف مقدس اسلامی مؤثر بودند و در کنار مردان در برابر مخالفان اسلام ایستاده‌اند. حضور حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در جریان مباهله، دلیل روشن این مطلب است.          

 

 

فهرست منابع   

1. باقری دستجردی، افسانه، سیما و سلوک قرآنی حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، چاپ اول، قم: حوزه علمیه خواهران مرکز نشر هاجر،1393

2. بی آزاز شیرازی، تفسیر کاشف، ترجمه: محمدباقر حجتی، ،چاپ چهارم، تهران: دفتر نشر معارف، 1376

3. بهرامپور، ابو الفضل، نسیم حیات، جزءسوم، چاپ اول، قم: آوای قرآن، 1390

4. خالقی،محمود، مائده آسمانی: برداشتی از تفاسیر جزء سوم قرآن، قم: انتشارات دار الذکر ، چاپ اول ،قم: انتشارات دار الذکر،1379

  5. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن الکریم، چاپ دوم، قم: نشر ذوی القربی، 1423

   6. رازینی، علی، پژوهشی پیرامون مفردات قرآن، چاپ اول،تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی،1381

7.رضوانی،علی اصغر، امام شناسی در قرآن،چاپ اول، قم: مسجد جمکران،1384[1] .طباطبایی، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج3، قم، دفتر انتشارات اسلامی،

8 . طباطبایی نسب، محمد رضا، تفسیر نفیس، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نور الائمه(علیهم السلام)، 1387

9.طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه و نگارش علی کرمی، جلد دوم، چاپ اول، تهران: وزارت ارشاد و فرهنگ،1380

10. قرائتی، محسن، تفسیر نور،ج2، چاپ دوم، قم، موسسه در راه حق،1384

11. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد دوم،چاپ چهل و چهار، تهران: دار الکتب الاسلامیه،1386

12. محمودیان ، مهدی، آموزش ترجمه و مفاهیم القرآن الکریم، چا پنجم، قم،بیت القرآن امام علی(علیه السلام)، 1395

[1]. یعقوبی شبوی، محمد، شخیت حضرت زهرا در قرآن از منظر تفاسیر اهل سنت، چاپ اول، قم: بوستان کتاب

سایت

1 . http://morajeat.blogfa.com/post-26.aspx                                                                                                                                       

 

 



[1] .راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن الکریم، چاپ دوم، قم: نشر ذوی القربی، 1423،ص147
[2] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد دوم،چاپ چهل و چهار، تهران: دار الکتب الاسلامیه،1386،ص87
[3] . رازینی، علی، پژوهشی پیرامون مفردات قرآن، چاپ اول،تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی،1381،ص
[4] . محمودیان ، مهدی، آموزش ترجمه و مفاهیم القرآن الکریم، چا پنجم، قم،بیت القرآن امام علی(علیه السلام)، 1395،ص57
[5] . http://morajeat.blogfa.com/post-26.aspx
[6] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،ص71
[7] . طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ترجمه و نگارش علی کرمی، جلد دوم، چاپ اول، تهران: وزارت ارشاد و فرهنگ،1380
[8] .بی آزاز شیرازی، تفسیر کاشف، ترجمه: محمدباقر حجتی، ،چاپ چهارم، تهران: دفتر نشر معارف، 1376، ص86
[9] . بهرامپور، ابو الفضل، نسیم حیات، جزءسوم، چاپ اول، قم: آوای قرآن، 1390،ص222
[10] . طباطبایی نسب، محمد رضا، تفسیر نفیس، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نور الائمه(علیهم السلام)، 1387،ص104
[11] .طباطبایی، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج3، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ص350
[12] . همان-ص352
[13] قرائتی، محسن، تفسیر نور،ج2، چاپ دوم، قم، موسسه در راه حق،13،ص84
[14] . همان، 87
[15] . محمودیان، مهدی، آموزش ترجمه و مفاهیم القرآن الکریم، ص57
[16] . بهرامپور ، ابوالفضل، نسیم حیات،جزء3، ص223
[17] .طبرسی، مجمع البیان، ص325
[18] مخزن العرفان ، ص133
[19] .نمونه ،ج2،ص379
[20] . همان،675
[21] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ص88
[22] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی،جلد9،ص177و178
[23] .طبرسی، مجمع البیان، ص323
[24] .رضوانی،علی اصغر، امام شناسی در قرآن،چاپ اول، قم: مسجد جمکران،1384،ص 452
[25] . رضوانی، علی اصغر، امام شناسی در قرآن پاسخ به شبهات،451.
[26] . http://morajeat.blogfa.com/post-26.aspx
[27] .طبرسی، مجمع البیان،ص322
[28] . بانو امین، مخزن العرفان، ص132
[29]. یعقوبی شبوی، محمد، شخیت حضرت زهرا در قرآن از منظر تفاسیر اهل سنت، چاپ اول، قم: بوستان کتاب،ص218
[30] . باقری دستجردی، افسانه، سیما و سلوک قرآنی حضرت فامه(سلام الله علیها)، چاپ اول، قم: حوزه علمیه خواهران مرکز نشر هاجر،1393 ،ص72
[31] . خالقی،محمود، مائده آسمانی: برداشتی از تفاسیر جزء سوم قرآن، قم: انتشارات دار الذکر ، چاپ اول ،قم: انتشارات دار الذکر،1379،ص318
[32] . باقری دستجردی، افسنه، سیما و سلوک حضرت فاطمه (علیه السلام)،ص208
[33] .قرائتی،محسن، تفسیر نور،ص87 و88

  • 1
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 35
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 39
  • ...
  • 40
  • 41
  • 42
  • ...
  • 53
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

اسلام

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهادت حضرت حمزه
  • شهادت حضرت حمزه
  • غدیر
  • غدیر
  • زیارت عاشورا
  • هفته دفاع مقدس
  • هفته دفاع مقدس
  • مهدویت و دفاع مقدس
  • معرفی کتاب
  • عاشورا
  • معلم
  • عاشورا
  • شهادت فرزندان امام حسن علیه السلام در کربلا
  • شبهه
  • زندگینامه حضرت علی اکبرعلیه السلام
  • وقایع بعد عاشورا
  • احکام
  • شهدای محراب
  • اخلاق
  • سلمان فارسی
  • هفته کتاب
  • اولین زائر کربلا
  • اربعین
  • اخلاقی
  • بسیج مستضعفین
  • بزرگداشت شیخ مفید
  • 28صفر
  • خلاصه ای از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام
  • خلاصه ای از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام
  • ولنتاین یا روز عشق
  • شهادت حضرت زهرا
  • میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها
  • Hnhf udn k,v,c hc ndn'hi hsghl
  • آداب عید نوروز ازدیدگاه اسلام
  • ماه پر فضیلت رجب
  • شهادت امام هفتم
  • مبعت پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله )
  • سوم شعبان
  • چهارم شعبان
  • معراج
  • معراج
  • تخریب بقیع
  • چگونگی تشخیص الهام رحمانی از شهود شیطانی
  • تفاوت خلیفه الله با حجت الله
  • اوصاف امیر مومنان علی علیه السلام
  • احکام
  • عاشورا
  • اقتصاد مقاومی
  • شهادت حضرت رقیه(س)
  • حکایت
  • اخلاق
  • نکته اخلاقی
  • شهادت امام رضا
  • سیاست امام رضا علیه السلام در مقابل مأمون
  • امام حسن عسکری علیه السلام
  • اقتصاد اسلامی
  • امام مهدی (عج) همیشه به یاد امام حسین(ع)
  • نهج البلغه :حکمت
  • تفسیر آیه مباهله
  • تفسیر آیه مباهله
  • نقش دعا در تعجیل در فرج
  • فضیت گریستن بر حسین
  • زن
  • آزمایش الهی
  • اربعین
  • نقش اقتصادی زنان
  • کلام
  • فرهنگی
  • حجاب
  • پاسخ شبهه
  • هفته کتاب
  • تفسیر
  • انقلاب
  • حدیث
  • فقهی
  • قرآنی، تفسیری
  • مهدویت
  • امام علی ع
  • مناجات

Random photo

کنترل زبان

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس