اسلام

  • خانه 
  •  
  • تماس  
  • ورود 

سند مظلومیت شیعه

12 تیر 1396 توسط موسوي

هشتم شوال، سالروز غم‌انگیز تخریب حرم شریف ائمه بقیع (علیهم صلوات الله) به دست وهابیان آل‌سعود است. در این روز، تفکر ارتجاعی وهابی‌گری به بهانه برداشت غلط از دین، مضجع شریف و حرم نورانی ائمه بقیع(ع) و صحابه بزرگوار را ویران کردند و به خیال خود، سنت پیامبر (ص) را احیا کردند.

به گزارش ایسنا، تخریب بقاع متبرکه ائمه مظلوم (ع) مدفون در قبرستان بقیع در مدینه منوره توسط وهابیون سعودی و دشمنان از خدا بی‌خبر و سفاک قرآن و عترت در هشتم ماه شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری (مصادف با ۲۱ آوریل ۱۹۲۶)  یکی از ناگوارترین و اسفناکترین حوادث تاریخ اسلام به شمار می‌رود.

پس از اشغال مکه، وهابیان به سرکردگی «عبدالعزیز ابن سعود» به مدینه روی آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال کرده و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور همچنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم (ص)، قبور زنان آن حضرت، قبر ام‌البنین مادر حضرت اباالفضل العباس (ع) و قبر عبدالله پدر پیامبر (ص) و اسماعیل فرزند امام صادق(ع) و بسیاری قبور دیگر پرداختند .

اینکه این تفکر از چه زمانی در دنیای اسلام راه پیدا کرد، بحثی جداگانه دارد و به زمان «ابن تیمیه» درقرن هفتم  برمی‌گردد. اما اینکه چگونه  خاندان آل سعود  به این تفکر دست یافتند و احیاگر این تفکر شدند، قابل توجه است.

«محمد ابن عبدالوهاب» از نسل یهودیان تازه مسلمان شده بود که در قرن دوازدهم به عنوان احیاگر تفکر «ابن تیمیه»، گذشته عبرت آموزی دارد. از تفکر دگراندیشی او در دوره جوانی تا گشت و گذار در همه بلاد اسلامی حتی ایران و آشنایی با همفر و تحت تاثیر قرارگرفتن او دراجرای ماموریت‌های همفر و آشنایی و همپیمانی او با محمد بن سعود همه نشان از دست نشاندگی ابن وهاب و تقویت این تفکر از سوی انگلیس دارد.

بویژه اینکه «محمد بن عبدالوهاب» در سال ۱۱۴۳ قمری مذهب تازه‌ای تاسیس کرد. هرچند ابن وهاب پیرو مذهب «احمد بن حنبل» بود و از این مذهب پیروی می‌کرد، اما تفکرهای افراطی که ریشه در عقاید تند ابن تیمیه داشت و می‌توانست در دنیای اسلام شقاق ایجاد کند موجب شد، این تفکر مذهب حنبلی مسلط و وهابی‌گری را به عنوان انجام آنچه که سنت رسول‌الله (ص) است را گسترش داده و با اصرار به این عقیده پافشاری کند که هر سنتی که پیامبر (ص) انجام داده درست است و بایستی استمرار یابد و غیر از آن بایستی از دین رخت بربندد.

یکی از تعهداتی که ابن وهاب به همفر داد، تخریب بارگاه و حرم شریف بزرگان دین بود که وقتی بنای عقیده وهابیت را با بن سعود آغاز کرد، عملیاتی کرد از زیارت قبور و توسل و استغاثه به پیامبر اعظم (ص) را ممنوع کرد و تصمیم به تخریب بناهای قبور ائمه و حتی حرم شریف  نبوی (ص) گرفت که در هشت شوال سال ۱۳۴۴ دست به کار شد و بناهایی که روی قبور ائمه بقیع و صحابه پیامبر(ص) بود را تخریب و تصمیم به تخریب خانه و حرم شریف نبوی (ص) گرفت که با پافشاری مسلمانان و دولت‌ها، از این کار صرف نظر کرد.

براساس اطلاعات ذکر شده در تاریخ، حضرت امام حسن (ع) در اتاقی متعلق به عقیل بن ابی‌طالب مدفون شده و از ابتدا بنایی روی حرم شریف حضرت بوده است.

یکی از جهانگردان غربی به نام “میستر” که به فاصله کوتاهی از ویرانی، حرم بقیع را دیده، ویرانی و خرابی آنجا را این‌گونه ترسیم می‌کند: “چون وارد بقیع شدم، آنجا را همانند شهری دیدم که زلزله شدیدی در آن به وقوع پیوسته و به ویرانه‌ای تبدیل شده است، زیرا در جای جای بقیع به جز قطعات سنگ و کلوخ به هم ریخته و تیرهای چوب کهنه چیز دیگری نمی‌توان دید. ولی این ویرانی‌ها و خرابی‌ها در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعی نبوده، بلکه با عزم و اراده انسان‌ها به وجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاه‌های زیبا و سفید رنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام بود، با خاک یکسان گردیده است. “

«نخستین تخریب قبور مطهر ائمه‌ بقیع به دست وهابیون سعودی در سال ۱۲۲۰ هجری یعنی زمان سقوط دولت اول سعودی‌ها توسط حکومت عثمانی روی‌ داد، پس از این واقعه‌ تاریخی - اسلامی با سرمایه‌گذاری مسلمانان شیعه و به‌ کار بردن امکانات ویژه‌ای، مرقدهای تخریب‌ شده به زیباترین شکل بازسازی‌ شد و با ساخت گنبد و مسجد، بقیع به یکی از زیباترین مرقدهای زیارتی و در واقع مکان زیارتی - سیاحتی مسلمانان تبدیل‌ شد.»

برای درک میزان دردناک و شنیع بودن این اقدام باید توجه کرد که در کمتر کشوری به اندازه سرزمین حجاز، آثار مربوط به قرون نخستین اسلام وجود داشته است؛ چراکه زادگاه اصلی اسلام آن‌جاست و آثار گرانبهایی از پیشوایان اسلام در جای جای این سرزمین دیده می‌شود. اما متأسفانه، متعصّبان خشک مغز وهّابی، بیشتر این آثار ارزشمند را به بهانه واهیِ آثار شرک، از میان برده‌اند و کمتر چیزی از این آثار پرارزش باقی مانده است. نمونه بارز آن، قبرستان بقیع است. این قبرستان، مهم‌ترین قبرستان در اسلام است که بخش مهمی از تاریخ اسلام را در خود جای داده و کتاب بزرگ و گویایی از تاریخ مسلمانان به شمار می‌آید.

در فضیلت بقیع احادیث و روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است، از جمله اینکه در حدیثی فرمودند: “از بقیع ۷۰ هزار نفر که صورت‌شان مانند ماه شب چهارده است، محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت می‌شوند. “

در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا(ص) در بقیع حضور یافتند و اهل قبور را بدین گونه خطاب می‌کردند: “درود بر شما، خداوند ما و شما را بیامرزد، شما پیشاهنگانِ ما بودید و ما هم در پی شما خواهیم آمد.”

حرم ائمه بقیع در کتب تاریخ به عنوان مشهد و حرم اهل بیت(ع) معروف شده است.

http://www.isna.ir/news

معراج رسول اکرم صلی الله علیه و آله

22 خرداد 1396 توسط موسوي

معراج چیست؟

17 رمضان سالگرد معراج پیامبر اکرم(ص) است. یکی از معجزات علمی و عملی پیامبر اعظم(ص) که به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده، «معراج» است. عروجی که در آن محمد (ع) خاک را در نوردید و فاتح افلاک شد.

 
در اولین آیه سورة اسرا و آیات هشتم تا هجدهم سورة نجم می توان اشاراتی را دربارة معراج مشاهده کرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنین آمده است:

پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد که گرداگردش را پربرکت ساختیم، تا نشانه های خود را به او نشان دهیم. او شنوا و بیناست.

البته آن گونه که از روایات برمی آید معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان گونه که در آیه فوق مشاهده کردیم ایشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر می دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جایی صعود می کنند که احدی جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام این ماجرا در بیداری بوده و بنابر نظر اکثر علمای شیعه با همین بدن جسمانی اتفاق افتاده و نه در خواب یا با روح زیرا معراج صرفاً روحانی فضیلت چندانی را برای ایشان اثبات نمی کند و چنان عظمتی را که مورد تأکید و روایات است بر نمی تابد.

مرحله دوم معراج در سورة نجم چنین توصیف شده است:

سپس [پیامبر(ص) در شب معراج] نزدیک و نزدیک تر شد، تا آنکه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او دربارة آنچه دید، مجادله و ستیز می کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرةالمنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره کننده ای) سدرةالمنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه های بزرگ پروردگارش را دید.

هر چند روایات دربارة معراج آنقدر متعدد است که به حد تواتر رسیده و مورد قبول همگان می باشد لیکن راجع به زمان، مکان و تعداد دفعات وقوع آن میان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:

ـ زمان اولین معراج را بهتر است نه ماه یا دوسال پیش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانیم زیرا حضرت محمد(ص) روزی در جواب یکی از همسران خود که از شدت محبت به فرزندشان گله کرده بود، تشکیل نطفه ایشان را در آسمان و شب معراج خوانده اند.(1)

ـ مکان آن نیز خانه حضرت خدیجه(س) خانة ام هانی خواهر حضرت علی(ع)، شعب ابی طالب، و مسجدالحرام در کنار کعبه گفته شده است.

 ـ آن گونه که از ظاهر روایات برمی آید، احتمالاً معراج بیش از دو مرتبه و طی دفعات متعدد اتفاق افتاده که یکی از آنها بسیار شاخص و معروف شده که گفته شده این معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.(2)

معراج در یک نگاه

روشنایی روز از صحنه گیتی رخت بر بسته و تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از کار و تلاش روزانه، دست کشیده و در خانه خود آرمیده بودند. پیامبر اسلام نیز می خواست پس از ادای فریضه، برای رفع خستگی در بستر آرام بگیرد. ناگهان صدای آشنای جبرئیل امین را شنید: «ای محمد! برخیز! با ما همسفر شو؛ زیرا سفری دور و دراز در پیش داریم».

جبرئیل امین، مرکب فضاپیمایی به نام «براق» را پیش آورد. محمد(ص) این سفر با شکوه و بی سابقه را از خانه ام هانی یا مسجدالحرام آغاز کرد، ولی با همان مرکب به سوی بیت المقدس روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصی (بیت المقدس) با حضور ارواح پیامبران بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نماز گزارد. امام جماعت نیز پیامبر اکرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصی، «بیت اللحم» ـ زادگاه حضرت مسیح(ع) ـ و خانه های پیامبران دیدن کرد. پیامبر در برخی جایگاه ها به شکرانه چنین سفری و تحیت محل های متبرکه، دو رکعت نماز شکر به جای آورد.

 

آن گاه مرحله دوم سفر خود را که حرکت به سوی آسمان های هفت گانه بود، آغاز کرد. پیامبر همه آسمان ها را یکی پس از دیگری پیمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را دید. ولی در هر آسمان به صحنه های تازه ای برمی خورد و با ارواح پیامبران و فرشتگان سخن می گفت. او در بعضی آسمان ها با دوزخ و دوزخیان و در بعضی آسمان های دیگر با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و از مراکز رحمت و عذاب پروردگار بازدید به عمل آورد. ایشان، درجه های بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده کرد.

سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت». (3)

آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. خداوند در این سفر، دستورها و سفارش های بسیار مهمی به پیامبر فرمود. بدین صورت، معراج که از بیت الحرام ـ و به گفته بعضی، از خانه ام هانی، دختر عموی آن حضرت و خواهر امیرالمؤمنین علی(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهی پایان پذیرفت. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، باز گردد.

پیامبر هنگام بازگشت، در بیت المقدس فرود آمد و از آنجا راه مکه را در پیش گرفت. ایشان در میانه راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد کرد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و در پی آن می گشتند. پیامبر از آبی که در میان ظرف آنان بود، قدری نوشید و باقی مانده آن را به زمین ریخت و بنابر روایتی، روی آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پیش از طلوع فجر در خانه «ام هانی» از مرکب فضاپیمای خود فرود آمد. (4)

مشاهدات زمینی رسول خدا(ص)

با توجه به آنکه معراج در نوبت های متعددی انجام شده و در هر کدام از این سفرها پیامبر(ص) مشاهدات متفاوتی داشته اند، لذا در هر فرصتی که پیش می آمده به فراخور شرایط صحنه ای از آن ماجراها را برای اصحاب و اطرافیان خویش ترسیم و تصویر می کرده اند.

حضرت محمد(ص) در خانه ام هانی، برای نخستین بار، راز سفر خود را با دختر عمویش، ام هانی در میان گذاشت. سپس هنگامی که روز آغاز گشت، قریش و مردم مکه را از این جریان باخبر ساخت. داستان معراج و فضانوردی شگفت انگیز پیامبر در آن مدت کوتاه که به نظر قریش، امری ناممکن بود، همه جا پخش شد. سران قریش بیش از پیش بر محمد(ص) خشم گرفتند و بنابر عادت همیشگی خود، به تکذیب او برخاستند. از ایشان خواستند که وضع ظاهری ساختمان بیت المقدس را بیان کند. آنان گفتند: کسانی در مکه هستند که بیت المقدس را دیده اند. اگر راست می گویی، آنجا را تشریح کن تا ما تو را در این خبر شگفت انگیز، تصدیق کنیم.

پیامبر بزرگوار اسلام، وضع ظاهری ساختمان بیت المقدس را برای آنان بازگو کرد. افزون بر آن، حوادثی را که در میانه راه مکه و بیت المقدس و هنگام بازگشت از معراج رخ داده بود، بیان کرد. ایشان گفت: «در میان راه، به کاروان فلان قبیله برخوردم که شتری از آنها گم شده بود. در میان اثاثیه آنان، ظرف آبی بود که من از آن نوشیدم. سپس آن را پوشاندم. در جای دیگر به گروهی برخوردم که شتری از آنها رمیده و دست آن شکسته بود.» قریش گفتند: از کاروان قریش خبر ده. پیامبر فرمود: «آنان را در «تنعیم» (در ابتدای حرم) دیدم که شتری خاکستری رنگ در پیشاپیش آنان حرکت می کرد. آنان کجاوه ای روی شتر گذارده بودند و اکنون به شهر مکه وارد می شوند».

قریش از این خبرهای قطعی، سخت ناراحت شدند و گفتند: اکنون صدق و کذب گفتار او برای ما آشکار می شود. همه انتظار می کشیدند که کاروان چه زمانی وارد شهر می شود. ناگهان پیشگامان کاروان وارد شهر شدند. اهل کاروان، شرح قضیه را همانگونه که رسول اکرم(ص) بازگفته بود، تصدیق کردند. (5)
موعود(ع) در معراج

اصلی ترین مشاهده پیامبر اعظم(ص) در شب معراج را باید شهود انوار مقدسه ائمه(ع) بدانیم که اصحاب متعددی روایت ذیل یا مشابه آن را از آن حضرت نقل کرده اند و همان طور که خواهیم دید در میان دوازده امام(ع)، حضرت مهدی(ع) جایگاهی ویژه و ممتاز دارند. ضمن این روایات نقل شده است که رسول خدا(ص) فرمود:

همانا خدای عزوجل در آن شب که به گردشی شبانه برده شدم (معراج) به من وحی فرمود: ای محمد چه کسی را در زمین میان امتت به جای خود گذاشتی؟ ـ در حالی که خدا خود بدان آگاه تر بود ـ عرض کردم: پروردگارا، برادرم را فرمود: ای محمد، علی ابن ابی طالب را؟ عرض کردم: بلی ای خدای من، فرمود: ای محمد من ابتدا از مقام ربوبیت نظری بر زمین افکندم و تو را از آن اختیار کردم. هیچ گاه یادی از من نمی شود مگر اینکه تو نیز با من یاد کرده شوی. من خود محمودم و تو محمد؛ سپس نظری دیگر بر زمین افکندم و از آن علی بن ابی طالب را برگزیدم و او را وصی تو قرار دادم، پس تو سرور پیامبران و علی از نام های من است و «علی» (مشتق آن) نام اوست. ای محمد، من، علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفریدم؛ سپس ولایت ایشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر که آن را پذیرفت از مقربین گردید و هر که آن را رد نمود به کافران پیوست. ای محمد، اگر بنده ای از بندگانم مرا چندان پرستش کند تا رشته حیاتش از هم بگسلد و پس از آن در حالی که منکر ولایت آنان است با من روبه رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افکند سپس فرمود: ای محمد، آیا مایلی آنان را ببینی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: قدمی پیش گذار. من قدمی جلو نهادم. ناگاه دیدم علی بن ابی طالب و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی آنجا بودند و حجت قائم همانند ستاره ای درخشان در میان آنان بود، پس عرض کردم: پروردگار من اینان چه کسانی اند؟ فرمود: اینان امامان هستند و این یک نیز قائم است که حلال کننده حلال من و حرام دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. ای محمد، او را دوست بدار که من او را دوست می دارم و هر کس را که او را دوست بدارد نیز دوست می دارم. (6)

پی نوشت ها:

1. برای مطالعه تفصیل این روایت و ارقام مختلفی که برای سال بعثت برشمرده اند ر.ک: مرتضی عاملی، سید جعفر، سیرت جاودانه، ترجمة دکتر محمد سپهری، ج1، صص291ـ293.

2. ر.ک: سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج1، ص384.

3. مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص382، به نقل از: سیمای معراج پیامبر، ص22.

4. آیت الله زاده نایینی، مهدی، معراج به روایت فیض کاشانی، صص 10 و 50

5.سبحانی، همان، ج1، صص379ـ381.

6. برای نمونه ر.ک: نعمانی، الغیبة، ص133.

ولادت قمر بنی هاشم علیه السلام به زیارتنامه ایشان

11 اردیبهشت 1396 توسط موسوي

ولادت قمر بنی هاشم
چهارم شعبان، سال روز ولادت پرچم دار بزرگ کربلا، حضرت عباس بن علی علیه السلام است. عباس بن علی علیه السلام در سال 26 هجری قمری، در مدینه، دیده به جهان گشود. وی در دامان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و مادر گرامی اش به گونه ای پرورش یافت که به مظهر غیرت، ایثار و شجاعت، بدل گشت. عباس بن علی علیه السلام در طول حیات خویش از محضر پدر و برادرانش، بیشترین بهره را برد و جامع فضایل نیکو گردید. آن بزرگوار آن چه را از محضر آن سه امام معصوم آموخته بود، در کربلا آشکار ساخت و حماسه ساز نام آور عاشورای حسینی شد.

شجاعت و شهامت عباس
دلاورى هاى اين نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگ هاى آن حضرت با مخالفين نمودار بود كه برخى جلوه هايى از شجاعت اين نوجوان را در جنگ صفين در تاريخ ثبت كرده اند. گويند: در يكى از روزهاى نبرد صفين نوجوانى از سپاه على(عليه السلام) بيرون امد كه نقاب بر چهره داشت و از حركات او نشانه هاى شجاعت، هيبت و قدرت هويدا بود از سپاه شام كسى جرأت نكرد به ميدان بيايد معاويه يكى از مردان سپاه خود به نام ابى شقاء كه دلاورى نام آور بود را گفت به جنگ اين جوان برو وى گفت اى امير شأن بالاتر از آن است كه جنگ وى بروم بلكه من هفت پسر دارم و يكى از آنها را مى فرستم تا او را از پاى درآورد وى يكى از پسرانش را فرستاد كه از پاى درآمد پسر بعدى اش را فرستاد كه او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا اين كه هر هفت پسر در نبرد با او كشته شدند و در اين هنگام پدر خود به ميدان كارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتى چند ابن شعثاء نيز بمانند فرزندانش به هلاكت رسيد كه اين موجب تعجب حاضران شد حضرت على(عليه السلام) وى را فرا خواند و نقاب از چهره اش برداشت و پيشانى اش را بوسيد و در اين هنگام همگان ديدند كه اين نوچوان عباس بن على قمر بنى هاشم است.

و همچنين نقل كرده اند در جنگ صفين هنگامى كه سپاه معاويه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگى به سر مى برد جمعى را در ركاب امام حسين(عليه السلام) فرستاد كه شريعه فرات را از سپاه دشمن پس بگيرند كه در اين جمع كه موفق به باز كردن راه آب براى سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نيز حضور داشت.

پس از مرگ معاويه كه حاكم مدينه مى خواست از امام حسين(عليه السلام) براى خلافت يزيد بيعت بگيرد سى نفر از جوانان بنى هاشم به فرماندهى حضرت عباس با شمشيرهاى برهنه بيرون خانه و پشت در ايستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند كه اگر نيازى باشد مانع بروز هر حادثه اى شوند و اينان در تحت فرماندهى حضرت عباس قرار داشتند.

فضائل عباس
حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس مى فرمايد: خداوند عمويم عباس را رحمت كند كه در راه برادرش ايثار و فداكارى كرد و از جان خود گذشت چنان فداكارى كرد كه دو دستش قلم شد خداوند نيز به او همانند جعفر بن ابى طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا كرد كه با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز مى كند عباس نزد خداوند مقام و منزلتى بسيار بزرگ دارد كه همه شهيدان در قيامت به او غبطه مى خورد.

چنانچه شاعر نيز در اين باب مى گويد:

چون اقتدا به جعفر طيار كرده ايم    برد از ماست با پرِ جان در فضاى دوست

در پيروى زخط علمدار كربلاست    دوستى كه داده ايم به راه رضاى درست

امام صادق نيز در ستايش از حضرت عباس مى فرمايد:

عموى ما عباس داراى بصيرة نافذ و ايمانى استوار بود همراه امام حسين جهاد كرد و آزمايش خوبى داد و به شهادت رسيد.

القاب حضرت عباس
براى ايشان 16 لقب شمرده اند كه هر كدام جلوه اى از فضائل، كرامات و عظمت وى را نشان مى دهد و ما برخى از آنها را برمى شمريم.

1 ـ عباس: چون مثل شير حمله مى كرد دلير بود ترس در دل دشمن مى ريخت و فريادهاى حماسى اش لرزه بر اندام حريفان مى افكند.

2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم اين كه وى پدر فضيلت و خوبى ها بود و فضل و نيكى زاده او و مولود سرشت پاكش بود.

3 ـ ابوالقربه: (پدر مشك) به خاطر مشك آبى كه بر دوش مى گرفت و از كودكى ميان بنى هاشم سقايى مى كرد.

4 ـ سقا: به خاطر اين كه آب آور تشنگان بخصوص در سفر كربلا بود.

5 ـ قمر بنى هاشم: وى در ميان بنى هاشم زيباترين و جذاب ترين چهره را داشت و چنين ماه درخشان در شب تار مى درخشيد.

6 ـ باب الحوائج: آستان رفيعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نياز دردمندان است.

در زيارت حضرت عباس بن على بن ابيطالب عليه السّلام
شيخ اجّل، جعفر بن قولويه قمى به سند معتبر از ابو حمزه ثمالى روايت كرده: امام صادق عليه السّلام فرموده: هرگاه قصد كردى كه قبر عبّاس بن على عليه السّلام را زيارت كنى كه در كنار فرات برابر حاير است، بر در روضه مى ايستى و میگويى:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ وَ جَمِيعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ [وَ] الزَّاكِيَاتُ الطَّيِّبَاتُ فِيمَا تَغْتَدِي وَ تَرُوحُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدَّلِيلِ الْعَالِمِ وَ الْوَصِيِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُومِ الْمُهْتَضَمِ فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ بِمَا صَبَرْتَ ،
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّبش، و پيامبران مرسلش، و بندگان شايسته اش، و همه شهيدان و صدّيقان و درودهاى پاك و پاكيزه در آنچه مى آيد و می رود بر تو باد اى فرزند امير مؤمنان، شهادت می دهم براى حضرتت به تسليم و تصديق و وفا، و خيرخواهى، براى يادگار پيامبر مرسل (درود خدا بر او و خاندانش باد) ، و فرزندزاده برگزيده، و راهنمای دانا، و جانشين تبليغ گر، و ستمديده غارت زده، خدا از جانب پيامبر و امير مؤمنان و حسن و حسين (درود خدا بر ايشان) جزايت دهد برترين جزا به خاطر اين كه صبر كردى
وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ بِحَقِّكَ وَ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَالَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَاءِ الْفُرَاتِ أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ جِئْتُكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَافِداً إِلَيْكُمْ وَ قَلْبِي مُسَلِّمٌ لَكُمْ وَ تَابِعٌ وَ أَنَا لَكُمْ تَابِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ إِنِّي بِكُمْ وَ بِإِيَابِكُمْ [وَ بِآبَائِكُمْ ] مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ بِمَنْ خَالَفَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ مِنَ الْكَافِرِينَ قَتَلَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَ الْأَلْسُنِ.
و كار خويش را تنها به حساب خدا گذاشتى، و يارى نمودى پس چه نيكو سرانجامى است خانه آخرت.
خدا لعنت كند كند كسى كه تو را كشت، و لعنت كند كسى را كه جاهل بود به حقّت، و حرمتت را سبك شمرد، و خدا لعنت كند كسى را كه بين تو و آب فرات پرده شد، شهادت مى دهم كه تو مظلومانه كشته شدى، و خدا به وعده اى كه به شما داده وفا مى كند، به سوى تو آمدم اى فرزند امير مؤمنان دارد در محضر شما آيم دلم تسليم و پيرو شماست، و خود نيز پيرو شمايم، يارى ام براى شما مهيّاست، تا خدا حكم كند، و او بهترين حكم كنندگان است، پس با شمايم تنها با شما نه با دشمن شما، من به شما و بازگشت تان مؤمن، و به آنان كه با شما مخالفت كردند، و شمار را كشتند كافرم، خدا بكشد امّتى را كه شما را با دست ها و زبان هايشان كشتند.
سپس وارد روضه شو، و خود را به ضريح بچسبان و بگو: [در همان حال سمت قبله]
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِيُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْمُنَاصِحُونَ لَهُ فِي جِهَادِ أَعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِي نُصْرَةِ أَوْلِيَائِهِ الذَّابُّونَ عَنْ أَحِبَّائِهِ فَجَزَاكَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزَاءِ وَ أَكْثَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَ أَوْفَى جَزَاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَفَى بِبَيْعَتِهِ وَ اسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَ أَطَاعَ وُلاةَ أَمْرِهِ،
سلام بر تو اى بنده شايسته فرمانبر خدا و رسول خدا، و امير مؤمنان و حسن و حسين (درود خدا بر آنان باد) ، سلام و رحمت خدا و بركات و مغفرت و رضوانش بر تو بر روان و تن تو، شهادت می دهم و خدا را شاهد مى گيرم، كه تو به همان مسيرى رفتى كه اهل بدر رفتند، و در آن راه از دنيا گذشتند، آن مجاهدان در راه خدا، و خيرخواهان براى خدا، در مبارزه با دشمنان خدا، و تلاش گران در يارى اوليايش، آن دفاع كنندگان از عاشقانش، خدا پاداشت دهد، به برترين و بيشترين، و كامل ترين پاداش، و وفاكننده ترين پاداش، يكى از آنان كه به بيعت او وفا كرد، و دعوتش را اجابت نمود، و از واليان امر اطاعت كرد
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَالَغْتَ فِي النَّصِيحَةِ وَ أَعْطَيْتَ غَايَةَ الْمَجْهُودِ فَبَعَثَكَ اللَّهُ فِي الشُّهَدَاءِ وَ جَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْوَاحِ السُّعَدَاءِ وَ أَعْطَاكَ مِنْ جِنَانِهِ أَفْسَحَهَا مَنْزِلاً وَ أَفْضَلَهَا غُرَفاً وَ رَفَعَ ذِكْرَكَ فِي عِلِّيِّينَ [فِي الْعَالَمِينَ ] وَ حَشَرَكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَهِنْ وَ لَمْ تَنْكُلْ وَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ مُقْتَدِيا بِالصَّالِحِينَ وَ مُتَّبِعا لِلنَّبِيِّينَ فَجَمَعَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ رَسُولِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ فِي مَنَازِلِ الْمُخْبِتِينَ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.
شهادت مى دهم، كه در خيرخواهى كوشيدى، و نهايت تلاش را انجام دادى، خدا تو را در زمره شهيدان برانگيزد و روحت را در كنار ارواح نيك بختان قرار دهد، و از بهشتش وسيع ترين منزل را به تو عطا كند، و برترين غرفه ها را ارزانى نمايد، و نامت را در بالاترين درجات بالا برد، و با پيامبران و صدّيقان و شهدا و شايستگان مشحور نمايد، آنها خوب رفيقانى هستند، شهادت مى دهم كه تو سستى نورزيدى، و باز نايستادى، و بر آگاهى از كارت از دنيا رفتى، در حال پيروى از شايستگان، و پيروى از پيامبران پس خدا بين ما و رسول خود و اوليايش در جايگاه هاى فروتنان گرد آورد كه او مهربان ترين مهربانان است.
مؤلف گويد: خوب است اين زيارت را، پشت سر قبر، به طرف قبله بخوانى، چنان كه شيخ در «تهذيب» چنين فرموده: سپس وارد شو.
و خود را با رو به قبر بيانداز، و چنين بگو درحالى كه رو به جانب قبله اى: السّلام عليك ايّها العبد الصّالح و بدان كه زيارت قمر بنى هاشم موافق روايت مذكور، همين بود كه ذكر شد، ولى سيد ابن طاووس و شيخ مفيد و ديگران پس از اين زيارت فرموده اند كه به سمت بالا سر برو، و دو ركعت نماز بخوان، و بعد از آن هرچه خواهى نماز بجا آور، و بسيار خدا را بخوان و پس از نماز بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَدَعْ لِي فِي هَذَا الْمَكَانِ الْمُكَرَّمِ وَ الْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْباً إِلا غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّاً إِلّا فَرَّجْتَهُ وَ لا مَرَضا إِلّا شَفَيْتَهُ وَ لا عَيْباً إِلّا سَتَرْتَهُ وَ لا رِزْقاً إِلا بَسَطْتَهُ وَ لا خَوْفا إِلّا آمَنْتَهُ وَ لا شَمْلاً إِلّا جَمَعْتَهُ وَ لا غَائِباً إِلّا حَفِظْتَهُ وَ أَدْنَيْتَهُ وَ لا حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ لَكَ فِيهَا رِضًى وَ لِي فِيهَا صَلاحٌ إِلا قَضَيْتَهَا يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
خدايا درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد، و در اين مكان مكرّم، و زيارتگاه بزرگ، براى من گناهى مگذار جز آن كه بيامرزى، و نه اندوهى جز آن كه برطرف نمايى، و نه بيمارى جز آن كه شفا دهى، و نه عيبى جز آن كه بپوشانى، و نه رزقى جز آن كه بگسترانى، و نه ترسى جز آن كه ايمنى دهى، و نه پراكندگى جز آن كه گرد آورى، و نه دور از نظرى جز آن كه حفظ كنى و ديدارش را نزديك نمايى، و نه حاجتى از حاجت هاى دنيا و آخرت، كه تو را در آن رضايت و مرا در آن مصلحت است جز آن كه برآورى، اى مهربان ترين مهربانان.
بعد به جانب ضريح بازگرد، و نزد پاهاى مبارك بايست و بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إِسْلاماً وَ أَقْدَمِهِمْ إِيمَاناً وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِينِ اللَّهِ وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلامِ أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَخِيكَ فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِي فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ الْمَحَارِمَ وَ انْتَهَكَتْ حُرْمَةَ الْإِسْلامِ فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجَاهِدُ الْمُحَامِي النَّاصِرُ وَ الْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِيهِ ،
سلام بر تو اى ابا الفضل العباس فرزند امير مؤمنان، سلام بر تو اى فرزند سرور جانشينان، سلام بر تو اى فرزند اولين نفر امت در اسلام آوردن، و پيش ترين شان در ايمان و استوارترين شان در پایبندى به دين خدا، و با احتياط ترین شان بر اسلام، شهادت می دهم كه تو براى خدا و رسولش و برادرت خيرخواهى نمودى، پس چه خوب برادر همدردى بودى، خدا لعنت كند امتى را كه تو را كشت، و لعنت كند امتى را كه به تو ستم روا داشت، و لعنت كند امتى را كه حرمت هاى تو را حلال شمرد، و پرده احترام اسلام را دريد، پس چه نيكو صبركننده، جهادگر حامى، يارى دهنده و برادر دفاع كننده از برادرش بودى،
الْمُجِيبُ إِلَى طَاعَةِ رَبِّهِ الرَّاغِبُ فِيمَا زَهِدَ فِيهِ غَيْرُهُ مِنَ الثَّوَابِ الْجَزِيلِ وَ الثَّنَاءِ الْجَمِيلِ وَ أَلْحَقَكَ [فَأَلْحَقَكَ ] اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبَائِكَ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ اللَّهُمَّ إِنِّي تَعَرَّضْتُ لِزِيَارَةِ أَوْلِيَائِكَ رَغْبَةً فِي ثَوَابِكَ وَ رَجَاءً لِمَغْفِرَتِكَ وَ جَزِيلِ إِحْسَانِكَ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِي بِهِمْ دَارّا وَ عَيْشِي بِهِمْ قَارّا وَ زِيَارَتِي بِهِمْ مَقْبُولَةً وَ حَيَاتِي بِهِمْ طَيِّبَةً وَ أَدْرِجْنِي إِدْرَاجَ الْمُكْرَمِينَ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَنْقَلِبُ مِنْ زِيَارَةِ مَشَاهِدِ أَحِبَّائِكَ مُفْلِحاً مُنْجِحا قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَ سَتْرَ الْعُيُوبِ وَ كَشْفَ الْكُرُوبِ إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ،
و پاسخ دهنده طاعت پروردگارش، و علاقه مند به آنچه ديگران به بى رغبت شدند، كه همان پاداش بزرگ، و ستايش زيباست، و خدا تو را به درجه پدرانت، در بهشت های پرنعمت ملحق كرد.
خدايا متعرض زيارت اوليايت شدم به خاطر رغبت در پاداشت، و اميد به آمرزشت، و احسان فراوانت، پس از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان پاكش درود فرستى، و روزى ام را به خاطر ايشان زياد نمايی و زندگى ام را به خاطر آنان برقرار دارى، و زيارتم را به حق آنان مقبول قرار دهى، و حياتم را دلپسند فرمايى، و مرا با گروه اهل كرامت همراه نمايی و از كسانى قرار دهى كه از زيارت زيارتگاه هاى عاشقانت رستگار و كامياب بازمى گردند، درحالی كه مستوجب آمرزش گناهان، و پوشيدن عيب ها، و برطرف شدن گرفتاري ها شده باشد، به راستى تو اهل پروا و آمرزشى.
چون بخواهى آن حضرت را وداع كنى، به نزد قبر شريف برو، و اين جملات را كه در روايت ابو حمزه ثمالی است، و علماهم ذكر كرده اند بگو:
أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَسْتَرْعِيكَ وَ أَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ بِكِتَابِهِ وَ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ اللَّهُمَّ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيَارَتِي قَبْرَ ابْنِ أَخِي رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنِي زِيَارَتَهُ أَبَدا مَا أَبْقَيْتَنِي وَ احْشُرْنِي مَعَهُ وَ مَعَ آبَائِهِ فِي الْجِنَانِ وَ عَرِّفْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ رَسُولِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَوَفَّنِي عَلَى الْإِيمَانِ بِكَ وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ وَ الْوِلايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ فَإِنِّي قَدْ رَضِيتُ يَا رَبِّي بِذَلِكَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
تو را به خدا مى سپارم و خواستار رعايت توأم، و بر تو سلام مى فرستم، ايمان آورديم به خدا و رسول و كتابش، و به آنچه پيامبر از پيش خدا آورد، خدايا ما را با گواهان اين حوادث بنويس، خدا آن را آخر عهد من از زيارت قبر فرزند برادر رسولت (درود خدا بر او و خاندانش باد) قرار مده، و زيارتش را همواره تا زنده ام می دارى روزى من فرما، و مرا با او و با پدرانش در بهشت محشور گردان، و ميان من و او و رسول و اوليايت شناسايى ايجاد كن.
خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و مرا بميران، بر پايه ايمان به خود، و باور نسبت به پيامبرت، و ولايت امير مؤمنان و امامان از فرزندانش (درود بر آنان باد) و بيزارى از دشمنانشان، كه من اى پروردگارم همانا به اين امر خشنودم، و درود خدا بر محمّد و خاندان محمّد.
پس براى خود، و براى پدر و مادر و مؤمنان و مسلمانان دعا كن، و از دعاها هر دعايى را كه مى خواهى اختيار كن.

منبع:

1.http://www.lankarani.com/

سوم شعبان میلاد امام حسین(علیه السلام)

09 اردیبهشت 1396 توسط موسوي

میلاد سالار عشق امام حسین علیه السلام

به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على و فاطمه، كه درود خدا بر ایشان باد، در خانه‏ ى وحى و ولایت، چشم به جهان گشود.

 

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) رسید، به خانه‏ ى حضرت على و فاطمه (علیها السلام) آمد و اسماء (2) را فرمود تا كودكش را بیاورد.اسماء او را در پارچه‏ اى سپید پیچید و خدمت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) برد،آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت (3) .

 

به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحى الهى، جبرئیل، فرود آمد و گفت:

 

سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام ‏پسر كوچك هارون‏ «شبیر» (4) كه به عربى‏«حسین‏» خوانده مى‏شود، نام بگذار. (5) چون على (ع) براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است جز آنكه تو خاتم پیغمبران هستى.

 

و به این ترتیب نام پر عظمت ‏«حسین‏» از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه انتخاب شد.

 

به روز هفتم ولادتش، فاطمه‏ زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه (6) كشت، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)

حسین و پیامبر (صلی الله علیه و آله)

از ولادت حسین بن على (علیه السلام) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى كه پیامبر راستین اسلام (ص) درباره حسین (علیه السلام) ابراز مى‏ داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى مى ‏گوید: دیدم كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حسین (علیه السلام) را بر زانوى خویش نهاده او را مى ‏بوسید و مى‏ فرمود:

 

تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت‏ خدا و پسر حجت‏خدا و پدر حجت‏هاى خدایى كه نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عج) مى ‏باشد. (8)

 

انس بن مالك روایت مى ‏كند:

وقتى از پیامبر پرسیدند كدام یك از اهل بیت‏ خود را بیشتر دوست مى ‏دارى، فرمود:حسن و حسین را، (9) بارها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى ‏فشرد و آنان را مى‏ بویید و مى‏ بوسید. (10)

 

ابو هریره كه از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف مى ‏كند كه:

 

رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) را دیدم كه حسن و حسین (علیه السلام) را بر شانه‏ هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى‏ آمد، وقتى به ما رسید فرمود: هر كس این دو فرزندم را دوست‏ بدارد مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است. (11)

 

عالى ‏ترین، صمیمى‏ ترین و گویاترین رابطه‏ ى معنوى و ملكوتى بین پیامبر و حسین را مى‏ توان در این جمله‏ ى رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) خواند كه فرمود:

 

حسین از من و من از حسینم. (12)

 

پى‏ نوشت ها

1- در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (علیه السلام) اقوال دیگرى هم گفته شده است،ولى ما قول مشهور بین شیعه را نقل كردیم. ر. به. ك. اعلام الورى طبرسى ، ص 213.

2- احتمال دارد منظور از اسماء، دختر یزید بن سكن انصارى باشد. ر. به. ك. اعیان الشیعه ، جزء 11 ، ص 167.

3- امالى شیخ طوسى ، ج 1، ص 377

4- شبر بر وزن حسن و شبیر بر وزن حسین و مشبر بر وزن محسن نام پسران هارون بوده است و پیغمبر اسلام (ص) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام نامیده است- تاج العروس ج 3 ص 389، این سه كلمه در زبان عبرى همان معنى را دارد كه حسن و حسین و محسن در زبان عربى دارد- لسان العرب ، ج 6 ، ص 60.

5- معانى الاخبار ، ص 57.

6- در منابع اسلامى درباره عقیقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسیار مؤثر دانسته شده است، ر.به.ك. وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 143 به بعد.

7- كافى ، ج 6 ، ص 33.

8- مقتل خوارزمى ، ج 1 ، ص 146- كمال الدین ، صدوق ، ص 152.

9- سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 323.

10- ذخائر العقبى ، ص 122.

11- الاصابه ، ج 11 ، ص 330.

12- سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 324- در این قسمت روایاتى كه در كتاب هاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سندیت داشته باشد.

كتاب: پیشواى سوم - حضرت امام حسین (علیه السلام)

نویسنده: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق

 

مبعث رسول اکرم(صلی الله علیه وآله )

04 اردیبهشت 1396 توسط موسوي

مبعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

محمد امین(صلی الله علیه وآله ) قبل از شب 27 رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز نیاز پرداخت و در عالم خواب رؤیاهایی می دید راستین و برابر پروردگار بزرگش برای پذیرش وحی به‌تدریج آماده می‌شد.
درعالم واقع روح الامین، جبرئل بزرگ، فرشته وحی مامور شد آیاتی از قرآن را براو بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. محمد(صلی الله علیه وآله ) در این هنگام چهل سال بود. تنهایی و توجه خاص او در غار حالتی غریب در او ایجاد می‌نمود. حالتی وصف ناشدنی، ترس و ابهام از یک طرف و شعف و سبک بالی از سوی دیگر و به ناگاه در شبی از این لیالی پر قدر فرشته وحی به یکباره بر او نازل گردید با این پیام:
«اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم.الذی علم بالقلم.علم الانسان ما لم یعلم».
بخوان به نام پررودگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته. بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است .خدایی که نوشتن آفرید .به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست.

فرشته وحی به او فرمان خواندن داد ولی حضرت بیان داشت خواندن نمی‌دانم. اما بار دیگر همان جمله را شنید، فرمود: «من امی و درس ناخوانده‌ام» و شنید: «بخوان»، این بار روح‌الامین او را سخت فشرد و محمد(صلی الله علیه وآله ) دریافت که این بار می‌تواند و بدین ترتیب جبرئیل ماموریت خویش را به انجام رساند.

 

 

منبع: aftabnews.ir

tebyan.net

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • ...
  • 40
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 44
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 53
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

اسلام

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شهادت حضرت حمزه
  • شهادت حضرت حمزه
  • غدیر
  • غدیر
  • زیارت عاشورا
  • هفته دفاع مقدس
  • هفته دفاع مقدس
  • مهدویت و دفاع مقدس
  • معرفی کتاب
  • عاشورا
  • معلم
  • عاشورا
  • شهادت فرزندان امام حسن علیه السلام در کربلا
  • شبهه
  • زندگینامه حضرت علی اکبرعلیه السلام
  • وقایع بعد عاشورا
  • احکام
  • شهدای محراب
  • اخلاق
  • سلمان فارسی
  • هفته کتاب
  • اولین زائر کربلا
  • اربعین
  • اخلاقی
  • بسیج مستضعفین
  • بزرگداشت شیخ مفید
  • 28صفر
  • خلاصه ای از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام
  • خلاصه ای از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام
  • ولنتاین یا روز عشق
  • شهادت حضرت زهرا
  • میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها
  • Hnhf udn k,v,c hc ndn'hi hsghl
  • آداب عید نوروز ازدیدگاه اسلام
  • ماه پر فضیلت رجب
  • شهادت امام هفتم
  • مبعت پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله )
  • سوم شعبان
  • چهارم شعبان
  • معراج
  • معراج
  • تخریب بقیع
  • چگونگی تشخیص الهام رحمانی از شهود شیطانی
  • تفاوت خلیفه الله با حجت الله
  • اوصاف امیر مومنان علی علیه السلام
  • احکام
  • عاشورا
  • اقتصاد مقاومی
  • شهادت حضرت رقیه(س)
  • حکایت
  • اخلاق
  • نکته اخلاقی
  • شهادت امام رضا
  • سیاست امام رضا علیه السلام در مقابل مأمون
  • امام حسن عسکری علیه السلام
  • اقتصاد اسلامی
  • امام مهدی (عج) همیشه به یاد امام حسین(ع)
  • نهج البلغه :حکمت
  • تفسیر آیه مباهله
  • تفسیر آیه مباهله
  • نقش دعا در تعجیل در فرج
  • فضیت گریستن بر حسین
  • زن
  • آزمایش الهی
  • اربعین
  • نقش اقتصادی زنان
  • کلام
  • فرهنگی
  • حجاب
  • پاسخ شبهه
  • هفته کتاب
  • تفسیر
  • انقلاب
  • حدیث
  • فقهی
  • قرآنی، تفسیری
  • مهدویت
  • امام علی ع
  • مناجات

Random photo

چقدر این سخنان امام امت ، به درد این ایام می خورد و آرامش بخش است...

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس