سیاست امام رضا علیه السلام در مقابل نیرنگ های مامون
سیاست امام رضا علیه السلام در مقابل نیرنگ های مامون
?بعد از آنکه مامون به زور امام رضا علیه السلام را به بیعت در ماه رمضان وادار کرد، عید فطر رسید، مامون از حضرت رضا (ع) خواست، در نماز عید فطر حاضر شود، حضرت امتناع کرد ولى مامون قبول ننمود، و اصرار کرد حضرت گفت: اگر مرا از این عمل معاف کنى خوشحال مىشوم ولى اگر مجبور شوم، همانطور به نماز فطر مىروم که حضرت رسول (ص) مىرفت!
❌مامون گفت: هر طورى که دلت مىخواهد در نماز حاضر شو، بعد هم مامون امر کرد مردم و اسکورت بیایند دور حضرت رضا جمع شوند مسلح باشند و بهترین لباسهاى خود را بپوشند.
✅حضرت از خانهاش پابرهنه خارج شد، شلوارش را تا نصف پا بلند کرده با یک عمامه سفید سر گذاشته که از پنبه بوده، گوشه آن را تا بسینهاش پائین آورده، گوشه دیگرش هم در پشت دو کتفش قرار دارد، و همه غلامان و دوستانش هم بهمین نحو خارج شدند، در دست امام نیزهاى بلند بود بعد که دم در ایستاد چهار تکبیر گفت و موالیش هم با وى تکبیر گفتند، از صداى تکبیر اینها اسبها رم کردند سربازان از روى اسب افتادند، همینکه ده قدم مىرفت مىایستاد و تکبیر مىگفت مردم هم با او تکبیر مىگفتند.
?مامون از مشاهده این حال حضرت با صداى بلند گریه کرد و خیال کرد که همه آسمان و زمین و ساختمانها برویش خراب شدند، فضل بمامون گفت، اگر حضرت رضا با این وضع به مصلى (جایگاه نماز) برسد مردم علیه تو شورش مىکنند، پس مامون کسى را فرستاد و از حضرت خواهش کرد که برگردد و به جایگاه نماز نرود، حضرت کفشهاى خود را خواست و آنها را پوشید و برگشت.
?توحید مفضل شیخ صدوق ص 428